حمایت مردمی از دکتر احمدی نژاد پرواز تا خدا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 پرواز تا خدا

کربلا ...
برایت از ایران مینویسم...نه به رنگ سرخ بلکه سبز مینویسم....راستش زمانه ما با آن روزها فرقی نکرده....آن روزها نماز میخواندند ولی علی را میکشتند...دم از پیامبر میزدند ولی راهش را نابود میکردند....روزه میگرفتند ولی آب را بر حسین(ع) مییبستند...تاریخ بارها و بارها تکرار میشود...اینجا به یاد شش ماهه حسین(ع) اشک میریزند ولی به یاد کودکی که در غزه عروسک در بغل زیر آوار ماند شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران سر میدهند...به یاد سه ساله حسین(ع) آه میکشند و به یاد عباس نذر میکنند ولی به یاد مادر لبنانی که تمام فرندانش را برای اسلام داد نه شرغی نه غربی جمهوری ایرانی سر میدهند.....به یاد خمینی و با عکس او برای منتظری مجلس گرم ختم بر پا میکنند...به یاد دموکراسی و روشنفکری و به یاد آیه قرآن که میگوید خانه کافارن از خانه عنکبوت هم سست تر است آمریکا را قدرتی شکست ناپذیر مینامند ...اینجا به یاد علی(ع) سبز میپوشند و به یاد اوباما ترقی میکنند...و به یاد اسلام لبخند بر لبان اسرائیل مینشانند...

پ.ن: امام خمینی(ره)خطاب به آقای منتظری:نامه ها و سخنرانی های منافقین که به وسیله شما از رسانه های
گروهی به مردم میرسید ضربات محکمی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنان امام زمان – روحی له الفدا- و خون های پاک شهیدان اسلام وانقلا ب گردید ، برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خوذ اعتراف به گناه اشتباهتان کنید ، شاید خدا کمکتان کند.....(موسوی یک سوال دارم....تروخدا جواب بده...جون مادرت...چجوری آدم میتونه دم از امام خمینی بزنه اونم به این شکلی که شما میزنید و منتظری رو هم اینقد قبول داشتنه باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
امام خمینی(ره):خط این بود که اصلا آمریکا فراموش شود،یک دسته مرگ بر شوروی را مطرح کردند که آمریکا فراموش شود
امام خمینی(ره):جمهوری اسلامی،نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد

پ.ن : من با گوشهای خودم از صدای آمریکا شنیدم...دیگه از رسانه ملی هم نبود که بگید دروغه...که میگفت نظر آقای منتظری اینه که باید بهائیت رو به عنوان اقلیت در ایران پذیرفت... این رو هم بگم بهاییت یک فرقه ایه که خون شیعه رو حلال میدونن و میگن هر کی یه شیعه رو بکشه میره بهشت......این نظر رو دیگه نمیشه گذاشت روشنفکری و آزادی خواهی ...میشه شیعه کشی از بیخ وبن..... یک سوال دیگه...چجوری میشه شیعه علی بود و از طرفدارای آقای منتظری هم بود...

پ.ن:یه بار اومدیم پ،ن بنویسما....از خود متن بیشتر شد!!!!!

 


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


16 آذر سال 1332 نمایانگر روح استکبار ستیزی، استقلال طلبی و عدالت خواهی  دانشجویان در پرتو اسلام است.56 سال پیش در چنین روزی ،جنبش دانشجویی در آستانه سفر نیکسون به ایران بار دیگر توان خود را آزمود.شهیدان بزرگ نیا ،شریعت رضوی و قند چی در کنار هزاران دانشجوی دیگر به تظاهرات پرداختند. دانشجویان مبارز و آگاه از روز 16 آذر 32 بیش تر از پیش انگیزه مبارزه علیه دیکتاتوری سلطنتی گرفتند.از سال 50 به بعد حرکت های منسجم دانشجویی در کنار جنبش های مردمی  نشان از حضور پیوسته در صحنه مبارزه و وفاداری دانشجویان به ملت و میهن دارد و سر انجام سال 57  اوج مبارزات ملت ایران علیه رژیم ستمشاه پهلوی گردید.

این جریان ها نشان داد جنبش دانشجویی پیروزمندی های خود را پیش از هر امر دیگر ،‌ از درک نقادانه تجربه ای کسب می کند که در تاریخ زنده ی مبارزه اش ،‌ هر لحظه آن را پشت سر می گذارد. استراتژی جنبش دانشجویی باید بر آرمان گرایی توحیدی استقرار داشته باشد.آنچه اکنون موجب نگرانی و دل مشغولیست دوری این جنبش و نیز وجود برخی عناصر ضعیف و نفوذی در این حرکت است که نه تنها جنبش دانشجویی را از مسیر مستقیم و حرکت شفاف و سازنده باز می دارد بلکه تلاش مکیند این حرکت را در مواجهه با انقلاب سلامی و همسویی حرکت های وابسته قرار دهد.

جنبش دانشجویی که همواره صراحت بیان ، شجاعت و پایبندی به آرمانهای انقلاب اسلامی از خصوصیات برجسته آن بوده است اکنون نیز با نور ایمان و دلدادگی به مکتب سبز علوی و سرخ حسینی و با برخورداری از تجربه گذشته آگاه تر از تمام ادوار در زیر رهنمون های مقام معظم رهبری در جهت ساختارمندی نظام جامعه و منطبق ساختن هر چه بیشتر آن با مبانی والای اسلامی گام بر می دارد تا ایران اسلامی بتواند در زمینه های مختلف علمی ،فرهنگی، سیاسی و... الگوی مناسبی برای سایر کشورها ترسیم نماید.


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


سلام.....پسر سردار خیبر ، حاج همت......احوالات چطور است؟...زندگی به کام است؟...از بابا چه خبر؟....مامان خوب است؟...راستش نمیخواهم خیلی مزاحم بشوم ...میدانم مشهورید و سر شلوغ.... سوالاتی داشتم از محضرتان....آخر من در مورد جنگ خیلی اطلاعات ندارم....هر چه باشد اگر من به عمرم تنها یک بار طلائیه را دیده باشم شما بارها و بارها به آنجا سفر کرده اید....اگر من تنها 4 سال است که نام پدرتان را شنیده ام و تنها از او عکسی بالای تختم دارم شما او را دیده اید و لمس کرده اید....اگر من چند باری به یاد پدرتان گریسته ام شما عمریست که با چشم های خیس سر بر بالین گذاشته اید....سوال هایم خیلی سخت نیست.....راستش برای من شاید باشد ...ولی برای شما که الفبای حرف انقلاب و جنگ  را خوب میشناسید مثل آب خوردن است....

پدرتان با کدام تیر و تفنگ و تانک و مسلسل هدف قرار گرفتند؟....شبهای جنگ پدرتان به خاطر کدام دشمن شما و مادرتان را تنها میگذاشتند؟....پدرتان با کدام تیرها به شهادت رسید؟...چه کسانی از شهادت پدرتان از خوشحالی قند توی دلشان آب شد؟؟.......به خاطر کدام توطئه سالهای سال از آغوش گرم پدر محروم شدید؟؟......راستش را بخواهید بچه که بودم فقط عراق را میشناختم و صدام را....کلاس پنجم که بودم دوستم معصومه با تمام صداقتش میگفت "دوس دارم یه تفنگ بردارم و برم رو به روی صدام و اونو با تفنگ بکشم"....آخر فکر کنم خیلی از دست صدام ناراحت بود که چرا همش الکی مردمان خوب این سرزمین را کشته.....میخواست انتقام خون پدرهای این سرزمین را از صدام بگیرد..... بزرگتر که شدم چیزهای بیشتری یاد گرفتم.....شنیدم که کشورهای دیگری هم در این جنگ نقش داشتند....راستش نمیدانم چند کشور....10 تا ....20 تا...30 تا......چند کشور با هم هم پیمان شدند؟...چه کسی نقشه کشید و چه کسی گلوله و تانک تهیه کرد و چه کسی گلوله ها را خالی کرد؟..... چه کسی مادرتان را بیوه کرد و شما را بی پدر؟....گفتم که اطلاعاتم زیاد خوب نیست ، شما کمک کنید؟چند کشور؟......یک بار توی مجله امتداد میخواندم که نوشته بود آقای هاشمی رفسنجانی گفتند طراح اصلی جنگ ایران و عراق انگلیسی ها بودند....راست است به نظرتان؟؟...اگر اینگونه باشد که قاتل اصلی پدرتان انگلیسی ها هستند......معصومه اگر میدانست آن موقع که قاتل اصلی کیست شاید به جای آرزوی کشتن صدام آرزوی کشتن انگلیسی ها را میکرد برای انتقام خون پدرهای این سرزمین......گفته میشود.....آمریکا و انگلیس و دیگر کشور های غربی هم مسوول این جنگ بودند و مهمات میفرستادند برای عراقی ها....اگر اشتباه میگویم اصلاح بفرمایید....اگر ما ندانیم شما حتما قاتلین پدرتان را خوب به یاد دارید...راستش آخر نفهمیدم با تیرهای عراقی پدرتان شهید شدند یا آمریکایی یا انگلیسی یا آلمانی یا اسرائیلی و یا ......شاید دیگر فرقی نمیکند چه کسی این کار را کرده باشد....ما را به خیر و آنها را به سلامت ...کاری است که شده است آن هم چندین سال قبل....چه فرقی میکند؟؟؟......بهتر است زندگیمان را بکنیم و به فکر پیشرفت کشورمان باشیم این مهم تر است .....باید با آنها گفتگوی تمدنها راه بیندازیم ببینیم چگونه پیشرفت کرده اند....برای پیشرفت کردنشان چند کودک را بی پدر و چند خانه را بی مادر کرده اند؟؟ برای رسیدن به تمدنشان چند کشور را با خاک یکسان کرده اند؟.....ولی شاید نتیجه ندهد چون بعد از قرن ها غارت انسان ها دراند همه اش جلسه میگذارند برای بحران های مالیشان....خب ما خالا صحبت بکنیم....ضرری ندارد که.....

نمیدانم پسر سردار خیبر حاج همت هر چه فکر میکنم عقلم به جایی قد نمیدهد.....شاید پدرتان وصیت کرده که چون دشمنان با یک ضربه او را به شهادت رساندند....شما هم فقط یک ضربه بزنید.....و شما آن یک ضربه را زده اید..... و اکنون میخواهید دیگر با دشمنانمان مدرا کنید...انتقام خون تمامی پدرهای این سرزمین را فقط با یک ضربه گرفته اید؟؟؟؟؟؟؟انتقام خون اشک های مادران این سرزمین را تنها با یک ضربه گرفته اید و اکنون مدارا میکنید؟؟؟؟؟؟؟......شاید انتقام مدرن ابنگونه باشد....انتقام نرم!!!.....و شاید بایدخودمان رو مدیون آنها بدانیم....هر چه باشد خیلی از انسانهای آسمانی سرزمینمان را راهی بهشت کردند مجانی!!!!....

تو که اکنون پای بر این خاک می نهی گامهایت را آهسته بردار و آرام برو ..... روزگاری این خاک گامهای صد هزار کاروان عشق را در آغوش گرفته بود...... زمینش در زیر بارانی از اشک خیس خورده و فضای شرجی آسمانش سرشار از مناجاتهای گاه و بیگاه شده بود...... روزگاری گرده ی این خاک نوازشگر میلیونها گام استواری بود که جز به عزت و شرف به چیز دیگری نمی اندیشیدند....این جا سرزمین حماسه وخون است......در جای جای این خاک خون برداری بر زمین ریخته شده است......روزگاری  تاریخ شدیدترین صحنه های درگیری خود را به اینجا کشانید.......

در پایان میبخشید که گستاخ شدم و پرسیدم.....آخر من حتی دختر شهید گمنام هم نیستم......نه دختر شهید هستم نه جانباز..... اتفاقا دختر فردی هستم که در شهرش معروف به رهبر جنبش سبز است...

نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


علی رو نشناختیم هنو.....

جمعه 88 شهریور 20 ساعت 11:5 عصر

کاش ما که این همه ادعای عشق علی رو داریم حداقل به این گفتش عمل میکردیم.....کاش میفهمیدیم چی میگه....کاش....

پس در عزت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشی نگیرید ، و فریب زینتها و نعمتها را نخورید و مغرور نشوید و از رنج وسختی آن ننالید و ناشکیبا نباشید ، زیرا عزت و افتخارات دنیا پایان می پذیرد و زینت و نعمتهایش نابود میگردد و رنج و سختی آن تمام میشود و هر مدت و مهلتی در آن به پایان میرسد، و هر موجود زنده ای به سوی مرگ میرود...
آیا نشانه هایی از زندگی گذشتگان که بر جا مانده شما را از دنیا پرستی باز نمی دارد؟؟؟! و اگر خردمندید آیا در زندگی پدرانتان عبرت آموزی نیست؟؟؟!مگر نمی بینید که گذشتگان شما باز نمیگردند و فرزندان شما باقی نمی مانند ؟ مگر مردم دنیا را نمی نگرید که در گذشت شب و روز حالات گوناگونی دارند؛یکی میمیرد و بر او میگریند و دیگری باقی مانده به او تسلیت میگویند ....به هوش باشید ! مرگ را که نابود کننده لذتها وشکننده شهوتها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصمیم بر کارهای زشت به یاد آرید و برای انجام واجبات و شکر در برابر نعمتها واحسان بیشمار الهی از خدایا یاری خواهید.....
قسمتی از خطبه 99 نهج البلاغه علی (ع)

بگذارید و بگذرید ، چشم بیندازید و دل مبازید، ببینید و دل مبندید، که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت......(امام علی)ع) )

بزرگترین افسوس آدمی در روز محشر آن است که میخواهد ولی نمیتواند و به یاد می آورد روزی را که میتوانست ولی نخواست....رمضان ماه جبران مافات را قدر بدانیم در این شبهای پر از خدا امتماس دعای مخصوص دارم....

در پناه آرامش بخشش


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


آقا به انتخابات اعتراض داریم...

چهارشنبه 88 شهریور 18 ساعت 12:2 عصر

                                          حذف انتخابات به دلیل بازگشت دوباره دیکتاتوری
قبل اینکه انتخابات پیام رسان تموم بشه با خودم از سر شیطنت گفته بودم نتیجه هر چی شد بیام اذیت کنم مث موسوی اینا بگم تقلب شده اومدم دیدم دوستان از ما پیشی گرفتن....قضیه تقلب رو مطرح کردن....تو انتخابات اخیر افغانستان هم یه عده ریختن بیرون گفتن تقلب شده...دنیا داره جالب میشه....اونم چجور.....هر کی رای نیاره میگه تقلب شده....خیلی منطقیه!!!..یه پیشنهاد دارم واسه آقایون...اینطوری که داره پیش میره...کسی انتخابات را نندازه بهتره...نه؟؟...برگردیم به شیوه عصر حجر...همون شیوه ای که حیوانات هم ازش بهره میگیرند....هر کی زورش بیشتر بود اون بشه رئیس جمهورو نماینده و رئیس و ....اینجوری بهتر نی؟؟....آقا ما خودمون دو تا وب داریم ولی برید نیگا کنید....فقط با یکیش رای دادم به کاندید مورد نظرمون.....بابا چرا الکی به هر کس که رای آورده انگ تقلب میچسبونین؟؟....البته اگه دلیل موجه دارین باید بیارین تا رسیدگی بشه.....که نمیارین....

در پناه آرامش بخشش


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


ارسال رایگان سی دی دکتر فرهنگ

جمعه 88 شهریور 6 ساعت 5:12 عصر

سلام عرض میکنم خدمت شما بزرگوار
من همون دکتر نگو بلا بگو هستم.....این دکتر فرهنگ که گفتیم پزشک نیستا....روانشناسه....صحبتاش همچی به دل میشینه که نگو.....به هر کی که دادم حال کرده از طرز صحبتش....دوستان جدا با حاله...سه تا سی دیه.....از تاثیر فکر انسان بر زندگی و اتفاقات میگه از خوبیهای گذشت میگه که چقد میتونه آدم رو رها کنه و به وضعیت آلفا برسونه ....وقتی به وضعیت آلفا رسیدی میتونی تصویر سازی ذهنی کنی که اتفاقی که دوس داری تو زندگیت بیفته،بیفته....از قدرت فوق العاده ما آدما میگه....از قانون هستی و کائنات میگه....از اینکه آدم های موفق دنیا چجوری موفق شدن میگه....از اینکه ادیسون هزار بار آزمایش کرد تا به برق رسید ولی ما تا یه بار شکست میخوریم میگیم مامااااااااان من نمیتونم.......خلاصه خیلی باحاله...آخر هر ماه من برا 3 نفر میفرستم....البته بنا به دلایلی الان نمیشه...ایشالا از آخر مهر شروع میکنم....به صورت رایگان میفرستم دم در خونه هاتون....البته بگم اگه نمیخواید گوش بدید وجدانا نگید که براتون بفرستم چون خدا رو خوش نمیاد ....آدرستون رو به صورت خصوصی برام بفرستین....دوستان نترسید من نه قصد برادر دزدی دارم نه خواهر دزدی....آدرستون رو به محض ارسال تیکه پاره میکنم(البته میدونم یه کم سخت اعتماد به همچی نوشته ای).....اسم استان...شهر....نام خیابان....نام کوچه....کدپستی....اسم خودتان(تکمیل باشه آدرس...چون نباشه مشکل پیش میاد و ممکنه نرسه...باشه بچه های خوب؟؟...آدرس ایمیلتون رو هم بذارید....اگه شماره همراهتون رو  هم بذارید عالی میشه)
در پناهش


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


از قلب تیر خورده ام به آسمان راه شیری

شنبه 88 مرداد 31 ساعت 1:45 صبح


از قلب تیر خورده ام  به آسمان راه شیری....گزارش اول... در پی سالیانی که در این کره خاکی زیسته ام چیزهای زیادی شنیده ام....این جا آدم ها چیزهایی میگویند که انگاری با چیزهایی که تو گفته ای کمی! متفاوت است....اینجا بعضی از آدمها میگویند بهشت و جهنم وجود ندارد آخوندها خودشان از خودشان درآورده اند تا بر ما حکومت کنند....یعنی واقعا بهشت و جهنم وجود ندارد؟....یعنی قرآن ساخته دست آخوندهاست؟.....دایی ام شاکی بود و میگفت حوزه علمیه در جای جای ایران باید روحانی بفرستد که اسلام را به بچه های نوجوان بفهماند .....میگفت باید سر مایه گذاری کنند...جای تعجب است وقتی داشتم با پسرش صحبت میکردم تازه فهمیدم که پسرش نمیداند که من به او محرم نیستم....فکر کنم دایی ام راست میگفت باید
 بیشتر سرمایه گذاری کنند ...لی نمیدانم چرا دایی من خودش اینها را به پسرش یاد نداد.... ..نمیدانم چرا.....ولی خیلی از اوقات اینجا آدمها مسولیت خود را انجام نمیدهند ولی از دیگران انتظار دارند که وظیفه شان را کامل انجام دهند .... خاله ام میگفت پسر خاله ات مانند برادرت میماند نمیخواهد حجاب بگیری......نمیدانم خاله ام راست میگفت یا نه....دختر خاله ام از من پرسید اگر من نخواهم با افراد نامحرم فامیل دست بدهم همه مرا مسخره میکنند چون من مثل تو بزرگ نیستم.....گفتم در این شک نکن که مسخره ات میکنند.... باز هم از من پرسید چرا اگر بخواهیم به احکام عمل کنیم ما را مسخره میکنند....راستش جواب این سوال را نمیدانستم..... مادرم میگوید حکومت برای این که حکومت کند ما خانواده ها را به جان هم می اندازد..... مادرم راست میگوید؟.....اینجا باید هر چه در مورد رهبر میشنوی به روی خود نیاوری و تنها در درون گر بگیری چون اگر چیزی بگویی جو خانه متشنج میشود و دعوا راه می افتد....ولی اگر درمورد چیزهای دیگر دعوا کردی خیلی اشکالی ندارد...چون بقیه چیزها ممکن است ارزش داشته باشد ولی مادرم میگوید که حکومت و آدمهای دیگر ارزش ندارند که ما بر سرشان دعوا بیفتیم...اینجا اگر بخواهی چیزی را توضیح دهی که اسمش طرفداری از رئیس جمهور باشد سرت داد میزنند حتی اگر درست باشد....اینجا اگر بعد از شنیدن داد بغض کنی نباید گوشه ای بنشینی و گریه کنی.....اگر این کار بکنی اعصاب همه خورد میشود و مادرت ناراحت میشود و باتو سر سنگین میشود ..... پدرم میگوید حاج آقا صانعی گفته که استناد به رادیو تلویزیونی که مردم را فریب میدهند حرام است ...این را میدانم که پدرم راست میگوید ولی در اینش مانده ام منظور از رادیو تلویزیونی که فریب نمیدهند همانهایی هستند که حقوقشان را از دولت هایی میگرند که نمیگذراند آّب خوش از گلوی مسلمانها پایین برود  یا نه.....مادرم یکبار گفته بود ما زیر خط فقر هستیم ....کمی شک دارم...زیر خط فقر چگونه محاسبه میشود؟ اگر خانواده ای اتاق نشیمن و راهرو و آشپز خانه شان را سنگ فرش کنند و دمپایی روفرشی بگیرند و فرش هایشان را عوض کنند و یا قصد داشته باشند که مبل هایشان را هم تعویض کنند و برای لامپ های خانه شان 60 هزار تومان خرج کنند زیر خط فقر محسوب میشوند؟....البته این را میدانم که جزو پولدارها نیستیم ولی....آهان یک اعترافی بکنم شاید منظور مادرم به کفش های سوراخ من یا شلوار زانو در آورده من باشد آخر میدانی چه شده است گفتم خانواده فعلا در حال ساخت و ساز است ممکن است بهشان فشار بیاید  چند صباحی با اینها سر بکنم بعد میخرم... شاید منظور مادرم این بود......
گاهی حس میکنم که چقدر راست میگفتند که در آخرالزمان نگه داشتن دین مانند گرفتن ذغال (یا نمیدانم آهن گداخته) در دست است.....من هم کمی دستم که نه قلبم میسوزد....البته فکر کنم بیشتر به خاطر دلتنگیست (بشنو از نی چون حکایت میکند از جدایی ها شکایت میکند) خیالت راحت باشد خدا ، دلم  حالا حالا ها جا برای سوختن دارد...
(داخل پرانتز بگویم که من دیگر کفش هایم سوراخ نیست چون به همراه خواهر کوچولو رفتیم خرید،این را گفتم که حفظ کلاس کرده باشم!! چون اینجا میگویند دکترها باید تریپ کاری خود را حفظ کنند!!!)
به قول دکی فرهنگ که میگه : ای خالق دلسوز و مهربان، از تو برای همه آرامش الهی می طلبم ،
برای همه دلی شاد و قلبی مهربان می طلبم ، برای همه گشایش امور می طلبم ، برای همه معنویت روز افزون می طلبم...
خدای قادر من ، هم اکنون به لطف بیکرانت همه چیز و همه کس توانگرم میسازد و باور دارم قدرت بی پایان تو و دست مهر و یاری ات در همه مسائل زندگی به یاری ام میشتابد پس آسوده خاطر اداره همه امورم و گشایش همه مسائلم را به اداره قدرتمند تو میسپارم...
   
                        تماس فرت.......


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]