• وبلاگ : پرواز تا خدا
  • يادداشت : محسن نامجو خواننده اي که با شعرش قرآن را مسخره کرد...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 14 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پ ا ر س 
    داوود جان چه گـُ هـ ي ميخوره آخه؟! هي وز وز ميکني يه ساعته!!
    :)))

    خخخخ!
    هههه

    حالا شب بيا پشت باغ، واست توضيح ميدم عمويي!
    :)))
    هههه!
    + آبجي 

    + داود 

    واقعا خاكهاي سياه عالم بر سرت آقاي نامجو. تو با اين صداي مسخره و گوش خراش و اين نوع سبك خواندن آبروي شعرو موسيقي اين مملكت را برديد. شمادر مقابل ابهت صداي بنان و تاج و قمر و هايده و مهستي و ايرج و شجريان و معين و اميد پشم هم نيستيد.به نظر بنده شما بايد براي حشرات و درندگان بخوانيد با آن قيافه اي كه مانند حيوانات اقيانوسيه داريد.با اين نوع ار ار كردن فقط بي شخصيتي خود را به هموطنانتان در سراسر جهان نشان داديد.اميدوارم در آينده اي نزديك سرطان حنجره بگيريد تا حرف هم نتوانيد بزنيد.خاك بر سر تمام حمايت كننده گان و پخش كنندگان تصاوير مبتذل اين الاغ بي پالان
    + سحر 

    بايد تو گوش کردن اهنگ ببيني دلت چي ميگه. من اين حاشيه ها رو قاطيه علاقم نميکنم. اونايي که سمفوني رو نميشناسن. دنياي هنر رو تو شعر ترنج استاد نميبينن. ديگه هم درمورد استادنامجو کوته فکري نکنيد
    + غفلبرلنهتعذل 
    كاملا مشخصه كه از هنر هيچي نميفهمي هم براي تو متاسفم هم براي نامجو که مخاطب آثارش تويي

    سلام خواهر گلم !

    با يه بخشي از نظر دوستمون موافقم كه گفته شما احساساتي شدين!

    ميدونين ،‏حاميان دكتر بهتره منطقي بحث كنن تا بهانه دست بعضي ها ندن كه فكر ميكنن از آسمون افتادن!

    خوشحال ميشم يه سر به وبم بزني.... اون مطلبي كه از خس و خاشاك نوشتم حتما بخون !!

    خوشحال ميشم ،‏ردپاي قلمتو ببينم توي وبلاگم

    خدا انشاالله دشمنان نظام و ولايت فقيه رو اگر قابل هدايت نيستن ، هلاك كنه !

    ياعلي و التماس دعا

    پاسخ

    سلاااااااااام آبجي جونم..........چطوري؟؟؟.......خوش اومدي....منور كردي...باشه حتما ميام ............ممنون از تذكرت....تو هم ما رو دعا كن...در پناهش
    + آنتي بسيجي 

    من اون كامنتو براي اين ننوشتم كه شما به راهي منحرف يا هدايت شيد من اصلا شما رو نمي شناسم و اينكه طرفدار چه كساني هستيد و عقيدتون چيه به خودتون مربوطه . هدف من از نوشتن اون مطلب توضيح كاملي بود درباره محسن نامجو . به دليل اينكه شما در اون مطلب به نوعي نامجو را تخريب كرديد اگر كسي اون مطلبو بخونه بياد تو كامنتا واقعيت رو هم بخونه بد نيست . همين

    پاسخ

    سلام بازم از ماست....من تخريب كردم چهرشون رو؟؟....كارشون رو فقط نوشتم....كاري كه خودشون تكذيب نكردنش...خب باشه نيومدين كه منو هدايت كنيد...چرا جواب سوالاي منو ندادين؟....حتما نخوندين همه كامنت رو ...در پناه خدا...

    سلام _ به رسم ادب.

    ما شاالله كامنت هاتون هم كمتر از مطلب تون نيست.

    بهتر نبود اين قضيه رو مربوط به سياستش نميكرديد؟؟؟ يه كم كه بخوايييم منطقي تر فكر كنيم كسي مسئول انسان هايي نيست كه طرف دارشن،و همين طور چيزي از وجود و شخصيت انسان رو فكر نميكنم بتونيم از هوا دار ها يا طر فداران اون آدم تشخيص داد.سعي منيد همه جوانبو در نظر بگيريد.

    پاسخ

    سلام از ماس....آره کامنتا خيلي طولانيه ولي فک نميکردم مطلبام هم طولاني به نظر برسه.....ممنون از نظرتون..اينکه صد البته....کسي مسول انسانهايي نيست که طرفدارشن....قبول دارم اين تيکه رو....ولي اينکه چيزي از وجود و شخصيت انسان رو نميتونيم از هوا داراي اون آدم تشخيص بديم....نه ...راستش من اينجوري فک نميکنم.....به نظرم اين گفته ها و اعمال آدم هاس که نشون ميده چجوريه شخصيتشون..... طبعا اين گفته ها و اعمال يه سري از آدمها رو موافق ميکنه يه سري رو مخالف...آدما معمولا از آدمي حمايت ميکنن که حداقل يه سري از کارها و حرفهاي طرف نزديک به شخصيت خودشون باشه....اگه مخالف باشه که طبعا مخالفت ميکنن....ما حديث هم داريم...که ميگن ميتونين آدم ها رو از دوستاشون بشناسين....و به اين نکته هم اشاره کردن که دشمن آدم ها ميتونه نشان دهنده شخصيتشون باشه....البته اين جور چيزا معمولا نميتونه شناخت کاملي رو از طرف مقابل بهمون بده ولي قاعدتا ميتونه باعث يه شناخت نسبي بشه ....منظورم از اين جواب بهتون اين نيست که بگم حالا چون اين آدمي که به قرآن بي احترامي کرده و از اون طرف هم از موسوي حمايت کرده....پس موسوي آدم بديه و حتما قرآن رو قبول نداره.....اين جواب رو دادم که بگم هواداراي آدم ميتونن تا حدودي مشخص کننده شخصيتمون باشن....فيلم حضرت يوسف رو ديدين؟؟اگه هيچ شناختي از حضرت يوسف نداشتيم به فرض و بهمون فقط در مورد طرفدارا و مخالفينش ميگفتن شما هيچ شناختي نميتونستين از حضرت يوسف داشته باشين؟....از اينکه تذکر داديد که همه جوانب رو در نظر بگيرم ممنونم....يه سري از مطلب هاتون رو خوندم يه سوالي برام پيش اومد......اجازه هست بپرسم؟؟اين جايي که گفتين براي خودم ميگريم ، براي فراموشي هايم ، کوچکي خدايم ، ضعف و بي اعتباري خدايم در مقابل اراده ام...منظورتون از خدا ،خداييه که خودمون برا خومون ساختيم و کوچيکش کرديم تو ذهنمون ؟....تعبير قشنگيه دوست من....دعا ميکنم از ته دل که به خلوتي که دلتون ميخواد راه پيدا کنين ...به همون خدا منم دعا کنين ....در پناه آرامش بخشش....
    + آنتي بسيجي 

    مشکل شما اينه که خيلي احساساتي هستيد و همين احساساتتون باعث ميشه زود قضاوت کنيد و البته فکر کنيد که قضاوت و نظرتون مهمه . کاري با مطالب سياسي وبلاگتون ندارم چون به نظرم شبيه نوشتن مکالمات روزمره يک انسان هست تا مطالب سياسي .

    اما در مورد محسن نامجو جهت اطلاعتون ميگم البته در اين عصر اگر کسي اراده کنه از اينترنت زندگي نامه يک فرد رو ميتونه بيرون بکشه ولي ما فرض مي کنيم شما نمي خواهيد با اطلاعات در مورد يک فرد صحبت کنيد .

    محسن نامجو يک خواننده با سابقه ، بسيار با استعداد ، نوازنده مسلط به چندين ساز سنتي و غير سنتي و با سبک پاپ سنتي بسيار خلاقانه مي باشد . اين که ميگم بسيار خلاقانه اگر يکي از کاست هاشو گوش کنيد متوجه تفاوتش با آهنگ هاي معمولي ميشيد . نامجو مانند خيلي از خواننده هاي اصيل مانند شجريان ، اصفهاني ، شهرام ناظري از شعرهاي حافظ و سعدي و مولوي و برخي شعرهاي روز در آهنگ هاش استفاده ميکنه . تا اينجا متوجه شخصيت موسيقيايي نامجو شديد . اما مشکل دقيقا از اينجا شروع ميشه که نامجو اکثر شعرهاش با موضوع معضلات اجتماعي ، سياسي و اقتصادي هست نه عشق و عاشقي .

    حالا قضيه 5 سال زندان نامجو چيه ؟ به دليل سياسي بودن شعرهاي نامجو و اينكه فردي پيدا شده بود و وضع موجود رو نقد مي كرد و از همه مهمتر در ايران مانده بود نظام ديگه ديد نمي تونه تاب بياره و تا ديد نامجو در ايران نيست و ميتونه كاري كنه كه ديگه پاشو ايران نذاره توسط فردي به اسم عباس سليمي كه مجري مسابقات قرآن هست يك سناريو چيند تا اونايي رو كه نامجو و سابقه اش رو نمي شناختن تحت تاثير يكي ديگه از عوام فريبي هاي دولت مردم فريب قرار بگيرند .

    خيلي جالبه اولا محسن نامجو که خودش با قرائت قرآن آشناست چند سال قبل قطعه‌اي را به گفته خود «در يک ضبط خصوصي» اجرا کرده که در آن از آيات قرآن نيز استفاده شده است.

    حالا سوال اينجاست :

    اين آقا يعني عباس سليمي به عنوان يك شاكي حقوقي شكايت نكرده بلكه به صورت خصوصي و شخصي شكايت كرده و قرار بوده نتيجه اين شكايت به صورت محرمانه به شخص نامجو گفته بشه كه نميدونم چرا تمام روزنامه ها فرداي دادگاهش حكمشو به عنوان تيتر اول زده بودند .

    اين آقا يعني عباس سليمي چرا الان بعد از چند سال يادش افتاده نامجو اين آهنگ رو كه به صورت خصوصي هم ضبط شده نه كنسرت كه در اختيار همه باشه و بايد بري از اينترنت دنبالش بگردي شايد بتوني دانلودش كني تازه اين آهنگ رو كشف كرده و از كجا آورده مجري مسابقات قرآن كه نامجو گوش نميده . پس مشخص ميشه يك گروه يا فردي كه همون دولت باشه بهش اطلاع دادن كه دست به كار شو . با اين كار هم نامجو در چشم مردم خراب ميشد چون جمهوري اسلامي عزيز ما هر وقت ميخواد كسي رو از دور خارج كنه اونو به مسائل ديني و تمسخر دين و خدا و پيغمبر ربط ميده و هم اينكه به خاطر حمايتش از موسوي و حضور پيدا كردن نامجو در تجمعات اعتراض آميز خارج از كشور يه حالگيري از نامجو بكنن و ديگه مطمئن شن كه ايران نمياد .

    اين بازي ها ديگه زيادي قديمي و رو شده و اولين بار نيست كه تو دولت عدالت گستر و مهرورز محمود كپك از اين اتفاقات ميفته . ولي يك توصيه بهتون مي كنم هيچ وقت بدون اطلاعات صحبت نكنيد چون پشيموني به بار مياره .

    پاسخ

    سلام از ماست!!....شما آنتي بسيجي هستين ما ولي مخلصشون هستيم(البته نه هر کي که تو بسيجه بلکه هر کي که به معناي واقعي بسيجيه)...چجوري آدرس ما رو پيدا کردين؟؟...من اومدم وب دات بسيجي نظر دادم ولي آدرس وبم رو ننوشتم.....چجورياس؟؟از بچه هاي پيام رسانيد؟؟!!........قبول دارم آدم احساساتي اي هستم(البته بيشتر در مسائل عشقول و احساسي).... اکثر خواهرا احساساتي ان ....ولي آره قبول دارم من بيشتر از حد نرم احساساتي ام دوستاي صميميم چه اون تيپي! چه اين تيپي! هم اينجورين...من سعي ميکنم جهت بدم...يعني اگه جهت ندم رفتم واسه خودم....من طبق احساساتم اکثرا عمل نميکنم اگه ميخواستم عمل کنم اينجوري نبودم که الان شما ميبينين!!....اگه ميخواستم بايد همون رويه اي رو انتخاب ميکردم که قبلا تو زندگيم داشتم.....يا همون رويه اي که خونوادم داره....يه چيزي فراتر از احساس(خيلي فراتر )باعث شد همه اينا رو کنار بذارم.....يه چيزي رو بهتون خواهرانه بگم شما هم جاي برادرم(برادرم که با هم داشتيم تلفني بحث ميکرديم گفتم اينا ميخوان نظامو برندازن...گفت بذا براندازن)...تاکيد ميکنم دارم خواهرانه ميگم.....اگه اومديد که بعضي از وقايع رو برام توضيح بديد يا روشنم کنيد استقبال ميکنم و خوشحال ميشم ولي اگه اومديد که منو از نظرم در مورد رهبر و نظام و بسيجي بر گردونين از همين جا بهتون ميگم کار سختي رو در پيش گرفتيد اگه ميخوايد جواب بگيريد برا اين تلاشتون بهتره بريد سراغ آدمي که کورکورانه از عقيدش دفاع ميکنه....من با ديکته والدينم يا اطرافيانم يا يه شبه به اين نتيجه نرسيدم.....حالا نميدونم ميخوايد تلاشتون رو بکنين ببينيم چي ميشه شايد نظرم برگشت....مث قبل که در مورد اعتقادم تجديد نظر اساسي کردم....قبول داريد که کنار گذاشتن يه سري چيزا برا جووني که قبلا انجامش ميداده خيلي سخته؟خيلي سخت؟؟..و سخت تر اون که بعد از تغيير هي از اينو اون حرف بخوره؟...بايد به يه چيزي که خيلي بزرگ باشه رسيده باشه تا کنار بذاره اون کارا رو.... من آدمي بودم که وقتي ميرفتيم ييلاقات برا تفريح سر چشمه پاچه شلوارم رو تا 20 سانت ميزدم بالا زانو که مسابقه بدم با خواهرم که کي بيشتر ميتونه تو اين آب سرد دووم بياره...کلي پسر و مرد هم ميرفتن ميومدن ...اصلا برام مهم نبود ....يا وقتي پسرخالم ميومد اون منو گزنه ميزد من اونو....شب با هم يه فيلمايي مينشستيم تنهايي(البته خيلي مورد دار نبود ولي خجالت آور بود يه کم)....گاهي تنهايي مينشستم شب برا خودم فيلم مورد دار ميديدم.... يا وقتي با دوستام قدم ميزدم يکي گفت من ميخوام کنار تو را برم...آخه کلاس داره!(البته خودمونيم همچي با کلاسم نبودم ها)......حالا نميدونم شما شايد اسمش رو بذاريد قصاوت از طريق احساس يا عمل از طريق احساس....ولي من فکر نميکنم احساس آدما بهشون بگه اين کارا رو بذارن کنار بر عکس تشويق ميکنه... تنها راهي که ميشه به احساس نسبتش داد اينه که يه بسيجي اي وجود داشته باشه که منو عاشق خودش کرده باشه و منم برا به چنگ آوردن اون دست به اين کارا بزنم .....کما اينکه خيلي از اطرافيان اينجوري فک کردن(نمونه بزرگش سرپرست خوابگاهمون)....ولي مرور زمان بهشون اثبات کرد که اينجوري نيس......دين و دل به يک ديدن با ختيم و خرسنديم ....در قمار عشق اي دل کي بود پشيماني؟؟؟........و اما در مورد محسن نامجو....... اون چيزي که در مورد آقاي نامجو گفتيد طي سرچي که قبل از نوشتن اين پستم داشتم فهميده بودم که چجور نوازنده ايه و چقد کارش طرفدار داره....اينم که گفتيد يکي از کاست هاش رو گوش کنم بفهمم تفاوتش رو با بقيه من تو همون آهنگي که از بلوتوث از دوستم گرفتم اين تفاوت رو حس کردم که گرفتم آهنگشو ......شما ميگيد که من نميخوام با اطلاعات صحبت کنم ؟جوري ميگيد که من اهل سرچ و اينا نيستم....در صورتي که من قبلش سرچ کردم.....همون عکسي که ميبينيد گذاشتم تو وبلاگم سرچش کردم از وبلاگا ....وبلاگا هم مطلباي زيادي نوشته بودن .....شما در مورد من زود قضاوت کرديد اونوقت به من ميگيد زود قضاوت نکنم؟؟؟....منظورتون از اطلاعات برداشت خودتون از اين واقعه ست؟؟....برداشتتون که ميگه دست دولت تو کاره ؟؟.....چون اکثر اون چيزايي که در موردش گفته بودين رو تو روزنامه اعتماد ملي خونده بودم و يا بعدش سرچ کرده بودم....دولت چرا به نظرشما تازه يادش افتاده که همچين آهنگي هست؟؟منتظر بود نامجو فرصت بود؟همون چند سال پيش به عباس سليمي ميگفت کار رو تموم ميکرد....اينجوري که بهتر بود حداقل آزاد نبود که بخواد دوباره در مورد نظام آهنگ بده بيرون....با عقلم جور در نمياد راستش....که دولت به قول شمامردم فريب نقد و ول کنه بچسبه به نسيه و منتظر فرصت باشه...کدوم فرصت بهتر از همون موقع؟وقتي که ايران بود؟؟......راستي يه چيزي شما براتون مهم نيس که نامجو قرآن رو مسخره کرده باشه يا نکرده باشه؟؟....پستي که نوشتم به اين خاطر بود که بگم کسي رو که به قرآن احترام نميذاره قبول ندارم....نه اينکه بگم چون حکومت گفته مورد داره منم بگم مورد داره...در پناه آرامش بخشش
    + آبجي 

    سلام عزيزم خوبي ...ببخشيد دير شد تازه خوندم جوابتو ،كارت اينترنتم اعتبارش تموم شده بود...راستي قبل از جوابت دو تا كامنت ديگه ميخواستم بفرستم ،33دقيقه هم منتظر موندم ارسال نشد.راجع به آمريكا و كشوراي خارجي ديگه گفتي من نظرم رو راجع به اونا تو نقد مهديار نوشتم بخونش(راستي چند بار ديگه خواستم واسه مهديار بفرستم ولي نميدونم چرا اصلا ايميل بالا نميياد اون سري هم كه به زور بالا اومد الصاق نميشد)راستش طاهره من ميدونم كه اونا به فكر منافع خودشونن و احتمالا واسش دست به خيلي از كارا ميزنن من اصلا نميگم حرف اونا روقبول دارم اصلا اصلا اصلا منظورم اين نبوده ولي من از اونا انتظاري ندارم من دردم اينه كه تو كشورمون انگاري مردم نامحرمند (عمو هوشنگ از من ميپرسه حالا راستي راستي تهران شلوغ كرده بودن يا نه ؟؟!! ) خيلي چيزا به مردم گفته نميشه خيلي چيزا طاهره جان ،من قبل از اين اين همه نسبت به رسانمون و اونايي كه كشورمون دستشونه دلسرد نبودم اين همه به همه همه چي نامطمئن نبودم ميدوني به خاطر چي به اين خاطر كه اصلا جز مسائل و اولويت هاي زندگيم نبودن برام اهميتي نداش زندگيه خودمو ميكردم

    من بحث اصليم تقلب تو انتخابات و اين مسائل نيس مسئلم اينه كه با تمامه وجودم احساس ميكنم چيزايي كه از بچگي حكومت تو گوشم خونده يه دروغه بزرگه نه اين كه مطمئن باشم، نه، ايني كه بيشتر از همه عذابم ميده اينه كه لمسش ميكنم ولي نميتونم مطمئن باشم كه اگه بودم تكليف و وظيفه ام مشخص بود...خواهرم چيزي كه منو عذاب ميده اينه كه كعبه آمال و آرزوهايي كه از حكومت اسلاميه خودشون روزي صد بار دارن ازش تعريف ميكنن تو واقعيته جامعه من وجود نداره اگه اوني كه خودشون ادعاشو داشتن و دارن همينه كه ميبينم من اين رو قبول ندارم من متنفرم از حرفاي پوچ و تو خالي من ديگه تحمل ندارم كشورم رو بيخود گل وبلبل نشون بدن و هر مشكلي هم پيش بياد مقصر دشمنا باشن خسته شدم شنيدم دشمن دشمن دشمن از وقتي يادمه ما داشتيم واسه دشمن نفس ميكشيديم بله به ظاهر اونا رو خوار و خفيف ميدونيم ولي هر كاري كه ميكنيم بايد يه جوري به اونا وصل شه طاهره جان اگه ملتي مشكلي داره مطمئنا درصد عمده اي از اون از درونه خودشه نميدونم تكليفه ملتي كه يه تابوي خارجي ساخته و هر چيزي رو ميندازه رو كوله اون و فراموش كرده كه اول بايد خودش رو ترميم كنه چي ميشه به كجا داريم ميريم چرا اين همه غده سرطاني كه تو ملت داره رشد ميكنه رو نميبينيم كي قراره درمونش كنه تا كي با حلوا حلوا كردن دهنمون رو شيرين كنيم نميدونم طاهره چه طور همه حرفام رو بگم كدومشون رو بگم حرفا به قوله تو زياده به نظره من آقاي رئيس جمهور نمونه حلوا حلوا كردنه من واقعا دوستش داشتم 4 سال پيش گفتم يه نفر از يه جنس ديگه اومده اعتقادي كه خيلي زود به بن بست رسيد مشكله من با ايشون واسه انتخابات و قبل و بعدش نيس چيزي نبود كه با اومدنه موسوي بهش برسم مشكله من اين بود كه ايشون شعاراي بزرگي سر داد در حالي كه در توانش نبود احتمالا در توان كسه ديگه اي هم نبود ولي اونا رو سر داد و اومد رأسه كار حالا مشكله واقعي اين نبود كه ايشون نتونستن شعاراشون رو محقق كنن بلكه رنج من از اين بود كه ايشون خودشو خيلي بزرگ ديد حلوا حلوا كردن رو به اوج رسوند خودشو ارمان ايراني و مملكت رو يه مملكتي كه دار ه با سرعت ميره سمته اينكه بشه آرمان شهر نشون داد ...من از اينكه واقعيته جامعم گل و بلبل نشون داده بشه خستم ...ايشون تو سفره استاني به مشهد دوباره همه چي رو كردن كعبه آمال گفتن كه دوره قبل دولتي سر كار اومد با 28 ميليون راي و اينبار دولتي اومد با 40 ميليون راي و شرو كرد خط ونشون كشيدن واسه دشمن ، چرا چشاشو بسته چرا هيچي نميبينه چرا درك نميكنه كه هستند وجود دارند نفس ميكشند كسايي كه قبولش ندارند و فرزند همين آب و خاكند مثل من مثل اكثر خونوادم فاميلم همه دوستاي نزديكم و اكثر خونواده هاشون اكثره هم كلاسيام .... ادعاي اكثريت نميكنم اصلا اصلا اصلا از اين كه ديده نميشيم خستم...ايشون تو جشنه شكرانه از همه 40 ميليون راي دهنده تشكر كرد و كسايي رو خس و خاشاك دونس كه با توجه به حرفاش جز مردم ايران نميشه حسابشون كرد ولي اين اقا فراموش كرده بود كه تو مصاحبه قبل از اون جشن عنوان كرده بود كه اونا شبيه تماشگراي فوتبالي اند كه تيمشون شكست خورده پس ميدونس كه اونا جز همون مردم راي دهنده ايند كه ازشون تشكر كرده بود ايشون به عنوان رئيس مملكت چطور ميتونستن ادعاهاي خودشون و حاميانشون راجع به جنگه روانيه دشمنان خارجي و منافقان داخلي را با اون حجم گسترده و هزينه هاي گزاف رو ناديده بگيرند و همچنين ادعاي تقلب گسترده از طرف رقيب اصليشون رو و اون همه شور رقابتي مردم رو تو اون وهله زماني...و يك لحظه به اين فك نكنند كه مردمي كه بيرون ريختند و معترض شدند تحت تاثير همون موارد قرار گرفتند واينكه با احساس حق جويي شون بازي شده يعني درك اين موضوع براشون واقعا سخت بود كه ممكنه يه عده اي (به قول خودشون كمتر از اراي 1 صندوق!!)گول اون تبليغات گسترده رو بخورند و به خودشون اجازه دادند اونا رو از مقام انسان بودن و ايراني بودن خارج كنند اگر هم يه تعدادي از اونا كاراي ناپسند ونكوهيده انجام دادن بايد به همون مقدار مجازات بشن.... ولي سخن رئيس جمهور؟؟ اري اگه به همون سخنانشون تو وليعصر نگا كنيم همه چيز خوبه و هيچ مشكلي نداره ولي وقتي با واقعيت تطبيق داده بشه تناقضات آشكار ميشه چرا چون

    ايشون ياد گرفته همه چيز رو گل و بلبلي بيان كنه

    خواهرم من هم معتقدم كه دسيسه دشمنان بسيار است اما معتقدم تا پيش زمينهش تو ملتي نباشه اون دشمن كاري نميتونه بكنه يعني همون مثل معروف كرم از خود درخته ،دشمنان هم كارشون بهره كشي از معضلات به نفع خودشون نه بيشتر

    فعلا ابجي تا همين جا باشه بازم حرف هست ...مراقب خودت باش حسابي حسابي هم سلام برسون حسابي هم درس بخون ...در ضمن اصلا درس نميخونم حالشو ندارم ...يحتمل 16 مرداد روز كشتي ميريم ييلاق تو هم هستي ديگه؟بوس باي

    ادمه جوابم؟؟
    پاسخ

    ....شروع اين اختلاف ها در مورد احمدي و موسوي اينجوري بيان شد که احساس خطر کردن آقاي موسوي....از وضع موجود....بعد از20 سال...اين ميرسونه وضعيت خيلي وخيمه که توي اين همه سال با اين همه اتفاقات اين آقا احساس خطر نکردن(مثلا تورم 49% هاشمي و 18 تير و ...)...وضعيت به گونه اي شد که ديگه نتونستن تحمل کنن و اومدن به عرصه.....نميدونم چرا اين آقا داشتن ميکوبوندن اقتصاد اين دولت رو ....چيزي از مصون بودن اين کشور از بحران اقتصادي جهان نگفتن؟؟(البته نميشه مصون مصون بود...حتما حتما تاثير ميذاره تو اقتصاد ايران کما اينکه گذاشته...اين طبيعي و منطقيه....البته نه به شدت و وخامت غرب).....چن وقت پيش دو تا کشور با هم چلنج کردن که ديگه بهتره دلار رو از بازار کار تجاريشون بذارن کنار....قاعدتا آمريکا و غرب که اين همه برو بيا دارن تو اقتصاد....با نزولشون خيلي ها رو دچار بحران کردن........نميدونم در جريان هستي يا نه که تو اين يک سال اخير آمريکا و کشور هاي غربي چقدر مشکل اقتصادي پيدا کردن که همش دارن جلسه ميذارن که چي کار کنن...(نميدونم در جريان جلسات و ورشکسته شدن بانک ها و اخراج شدن کارگرها هستي يا نه)...نميدونم شايد باز هم ميگي که روزنامه ها و تلويزيون ايران دارن يک سو گرايانه عمل ميکنن...از کجا معلوم که راسته؟؟......اگه به اينا اعتماد نداري از طرف گلسا ميگم(طرفدار موسويه مث تو)....يه دختر دايي داره به اسم هاله..... از زمستون رفته کانادا...با بچه ش...شوهرش سام از خيلي وقته رفته بود....سام توي يکي از شرکتهاي بزرگ کانادا کار ميکنه...ميگفت خيلي تحويلشون ميگيرن اونجا به عنوان کارمند....ولي حالا وضعيت جوريه که يکي با20 سال سابقه کار رو ميندازن بيرون...ميگفت وقتي اينجا داري کار ميکني از فردات مطمئن نيستي...هر روز يه عده بيکار ميشن...ميگفت همه چي گرون شده ...اين جا اگه بخواي دست تو دماغت هم کني بايد ماليات بدي!..... دوس دارم به آقاي موسوي بگم چرا يه نهاد بين المللي ميگه بورس ايران توي اين 5 سال از همه جلوتره؟؟اينا چجوريه؟؟اون نهادها هم جيره خور نظام واحمدي هستن؟؟مث شوراي نگهبان اونا هم دارن دروغ ميگن و فقط ميخوان از احمدي دفاع کنن؟؟....يا همينطوري محض شوخي صحبت ميکنن؟؟....احمدي رو چن بار به قانون گريزي متهم کرد؟؟کاش منظورش از قانون رو ميگفت ....کاش حداقل مث کروبي که گفت قانون اساسي بايد تغيير کنه...ايشون هم ميگفتن ....گفت احمدي قانون گريزي ميکنه...اين حرف رو در صورتي زد که بعد انتخابات نشون داد به قانون توجهي نداره.....اگه قانون رو قبول نداشت چرا اينقدر تو تلويزيون و کليپ هاش تاکيد ميکرد که بر گرديد به قانون؟؟خب همون جا ميگفت به نظرش بايد يه کم تغيير کنه....نمونه آخرش هم بيانيه همراه هميشگيش خاتمي...که گفته مشروعيت دولت بايد به رفراندوم گذاشته بشه!!.... وکسي غير از شوراي نگهبان ناظر باشه مث تشخيص مصلحت نظام!!....طبق قانون اساسي اين رهبره که تعيين ميکنه رفراندوم صورت بگيره....طبق همين قانون هم شوراي نگهبان بايد ناظر باشه.....فقط ميخوام بگم از اول منظورشون از برگشتن به قانون رو مشخص ميکردن بعد متهم ميکردن احکدي رو.... آدمايي که من ميشناسمشون که سر صندوق بودن يکي سرپرست خوابگاهمون بوده که قبلا ها هم ميرفته سر صندوق و شمارش آرا ...ميگفت سر صندوق ما و اطلاعاتي که از صندوق هاي ديگه بعدا کسب کرده...احمدي متوسط 500،موسوي دوروبر 100 خورده اي، کروبي يکي دو تا.... يکي هم آقا حسام بود که ميگفت در صد کروبي يه کم اون ورا بالاتر بود ولي احمدي بالاتر بود(قبل انتخابات هم زهرا گفته بود کروبي طرفهاي ما بيشتر از طرفهاي ما به نظر ميرسه....من نتونستم برم وقتي احمدي اومده بود ساري قبل انتخابات....نگهبانمون رفته بود....ميگفت من که اين جمعيت رو نديده بودم ميترسيدم احمدي راي نياره...الان دلم خيلي قرص شده....جمعيت وحشتناک بود....آورده بودن گوسفند و اينا قربوني ميکردن.. احمدي که از هواپيما که پياده شد تا برسه به محل سخنراني 6ساعت طول کشيد......فرداش که عکس جمعيت رو تو روزنامه ها زده بودن فک کنم ايران بود...عکسش رو از نزديک زده بودن...يکي از دوستامون که طرفدار موسوي بود به صورتي که ما هم بشنويم به دوستاش گفت ...عجب جمعيت زيادي...من چيزي نگفتم چون اينقد موضوع برام واضح بود که بر عکس منظورش رو گرفتم(بعدا بهناز به من گفت منظورش اين نبوده)....خود بهناز هم شب انتخابات رفته بود خيابون فرهنگ و قارن (همون خيابون هاي لوکس ساري که باهم رفته بوديم) ميگفت اکثرا سبز بسته بودن...موسوي راي مياره...من همون شب قبل انتخابات گفتم اي دل غافل اگه فردا احمدي هم راي بياره شما ميگين تقلب شده....دوست داشتم بفهمونم به بهناز که ساري فقط قارن و فرهنگ نيست...همونطور که ايران فقط تهران نيست......گفتي که تلويزيون ايران سوگرايانه داره عمل ميکنه....باشه قبول....ولي آيا به نظرت کشور هاي غربي و آمريکا که دلار ها دلار پولشون رو به گفته خودشون صرف ايران ميکنن که نابود بشه اسلام و نظام ما سو گرايانه عمل نميکنن؟؟....طبق اون بازي ها و فيلم هايي که بر عليه اسلام و مسلمونا ميسازن؟؟.... خون خيلي از زن و بچه هاي مسلمون کشور هاي عراق و پاکستان و افغانستان و ...به دست اونا و با پول اونا ريخته شده ...به بهونه ايجاد امنيت....بعد همين کشور ها بيان سرمايه گذاري کنن اين همه رو شبکه هاي فارسي زبان و راديو.....برا اين که من و تو روشن بشيم؟؟؟...آيا گفته هاي اين شبکه ها حقيقت گرايانه ست بر عليه اسلام و نظام ما؟؟ وقتي خودشون ميان اعلام ميکنن که دوست ندارن نظام ما باشه....بعد اين همه تلاش کنن فقط حقيقت رو به ما بفهمونن؟؟...ترسو هستن اونا شديد....از ارتش ما ...از ملت ما...از بسيج ما ميترسن....پناه بردن به سرمايه گذاري رو فيلم ها و شبکه ها و......اونا اگه ميخواستن صادقانه عمل کنن ميرفتن يه کم فکر کنن که چرا يه خانم باردار جلوي چشم قاضي ...تو دادگاه ...جلوي چشم بچش و شوهرش ...با 18 ضربه چاقو... کشته شده...و چرا وقتي شوهرش مياد جلوي ضارب رو بگيره پليس به طرف شوهرش گلوله پرت ميکنه؟؟...جلوي اين جور کارا سکوت ميکنن...بعد ميان حقيقت رو به منو تو بفهمونن؟؟....کشور ايران رو قبول نداري توي خبرها... فک کنم اونا در مظن اتهام بيشتري هستن.....اونا گير بيخود بيخود به انرژي هسته اي ما ميدن...تموم تلاششون برا اينه که ما نداشته باشيم اين قدرت رو...پر واضحه که چرا...اين همه جلسه و پول خرج همين موضوع کردن اونوقت ساکت بشينن و در قبال اتفاقاتي که تو ايران ميفته کار شکني نکنن؟؟...خبردروغ پخش نکنن؟؟.....راستي يه جايي از نقدت (شرمنده همش رو نخوندم) از حوزه علميه قم نوشته بودي...قبولشون داري؟؟...اين که هيچي بيا از قرآن شروع کنيم....يه جايي از نقدت نوشته بودي که شايد يه روزي بفهميم که اين سر اسلامه که داره بريده ميشه ......اصلا بيا از سياست دور باشيم..بچسبيم به احکام و قرآن...خدا اسلام و قرآن رو آورد که ما بهش عمل کنيم(حالا چقدر هم عمل ميکنم)...ميدونم ...ميشناسمت....از خيليا که ادعاشون ميشه بيشتر رعايت ميکني....قبولت دارم......ما هر کس به نوبه خودمون موظفيم در قبال اسلام......باشه اصلا همه چي اين سياست بد...نظرت راجب اين آيه قرآن (فک کنم 23 سوره نسا) چيه که محارم رو نامبرده...بقيه رو نامحرم شناخته.......آيا به نظرت تبصره زده که کيا نامحرم ترن کيا نامحرم ترتر؟؟يا اونجا که ميگه(فک کنم آيه 31 سوره نور باشه)زينت هاي خودتون رو بپوشونين به جز اونايي که آشکارن؟...يا يه جاي ديگه که حد حجاب رو گفته گردي صورت و کف دست ميتونه فقط مشخص باشه....اينجا فقط قرآنه که دارم ميگم....تحليلت راجب اين آيه هاي قرآن چيه؟؟ ....واااااااااااااااااااااااااااي آجي خلي! خسته شدم.....دوشم درد گرفت... نا سلامتي امتحان دارم.....بذار يه شعر برات بنويسم هي تو زبونم تکرار ميشه...عادت کردم به گفتنش.آماد ه اي؟؟؟به جوادم بگو بياد....قشنگ ميخونما.....ميخواستم بهت بگم چقد پريشونم...ديدم خود خواهيه ديدم نميتونم.....تحمل ميکنم بي تو به هر سختي.....به شرطي بدونم شاد و خوشبختي.....به شرطي بشنوم دنيات آرومه ...که دوسش داري از چشمات معلومه....(همين جا دس نگهدار آجي راستشو بگو کي رو دوس داري؟؟...چيه مچتو گرفتم ...حالت گرفته شد؟؟).....راستي ييلاق اينا نميرين؟؟برين...خيلي ديگه نمونده ...منم ميام.......راستي درساتو بخون تا اون موقع که اومدم بريم تفريح......يادم رفت بپرسم...برا آقاي دات هم فرستادي يا نه؟؟.......آجي التماس دعا.......

    سلام

    مثل هميشه بايد تاسف خورد تا كي نم يدانم. كاش صاحبمان بياد ديگر. خسته شده ايم آقاجان رحم كن بر ما و بيا

    دو ركعت بندگ يهميشه منتظر شماست

    يا علي

    پاسخ

    سللام فرزند خاک...چطورکي؟؟قدم رنجه کردي .....ممنون ...عزيزم.....اي دل غافل....ترو خدا دعا کن آقا بياد...گاهي خيلي خسته ميشم....اين تن دگر از نفس کشيدن سير است....التماس دعا.... در پناه حق
    + آبجي 

    سلام خواهر جان...اين جا هم هوا گرمه ولي باد خوبي هم بعضي وقتا ميزنه ، چه خبرا?... بحث تحليل سياسي رو بيش آوردي به نظرم يه كم معنيش رو ساده گرفتي اون تمثيله دورانه امام علي رو كه گفتي خودش ابهاماته زيادي داره بازار شايعات از هر دو طرف داغه داغه به مردم حمله ميشه به اسمه بسيج از اون ور هم حكومت داره با تمام امكانتش يكيش صدا و سيما يكيش فيلتر كردن عكسا وفيلماي مستند و چه چه داره القا ميكنه اينا كاره خود شورشيا بوده و...يه مورده جالب هم تو اين زمينه آتش زدن مسجد ونشون دادن مسجد سوخته تو تي وي بود و نسبت دادن به شورشيا و غير مستقيم به معترضان،سخته باور كنم كسايي كه به قوله خودشون خواستند چهره حكومت رو جنايتكار نشون بدند چطور عقلشون نرسيده كه مردم ايران مذهب و تعصبات دينيشون خيلي واسشون مهمه و گور خودشون رو ساده لوحانه كندند.اين وسط اتفاقايي كه افتاده تحليلاي خيلي زيادي داره گروه مردم عامه هم هر كدوم يه تحليل رو به فراخوره بيش زمينه هاي قبليه خودشون قبول ميكنند و در بسياري از موارد اين تحليل سياسي يه جور توجيه سياسي واسه باقي موندن سر عقايدشون ميشه چند نكته رو لازم ميبينم بهت تذكر بدم

    1.تو توي ساري هستي و خيلي چيزا رو نميبيني و برا حل اين مشكل از چشم خودت تو تهران استفاده ميكني از چشمي كه به نظر خيلي بهش اعتماد دا ري،ولي خواهره گلم اين دنيايي كه توش تبادله اطلاعات ميكني نته جايي كه هر كس ميتونه هرچي بگه تو ميگي اون توكارش

    سيابازي نيس حتما از مكالماتي كه بينتون جريان داشته به اين نتيجه

    رسيدي نه چيز ديگه حتي اگه هم حرفت درست باشه و اهل سيا بازي نباشه من چيزي كه از نوشته هاش دستگيرم شد اين بود

    كه يكسونگرانه و خام مطلب نوشته تو ميگي ايشون تو بطنه ماجرا بودند اما من جايه مردم رو تو حرفاش نديدم به نماز جمعه كار ندارم اما موقعي كه مردم معترض واقعا تو خيابونا بودند( و خوشبختانه من حداقل اون روز 25 خرداد سواره اتوبوس اون جمعيت رو به سمته انقلاب و ازادي مي رفت رو ديدم و احتياج به چشم كسه ديگه ندارم)

    ايشون فقط صحبت از اغتشاش گرا ميكنند به نظره منم ايشون احتمال زياد دروغگو نيست و لي خيلي گزينشي حرف ميزنه.شبي كه اون بلا ها سر كوي اومد و از فرداش هر جناحي خواست بندازه تقصيره اونوري من تو كوي بودم 24 خرداد، شب،ما بعد تماشاي اعتراضا و شلوغ شدنا ساعت 1_2 رفتيم خوابيديم و از قراره شنيده هاي فردا ساعت 3 بود كه نيرو ها وارد كوي ما شدن البه اون بلاهاي كوي برادرا سر ما نيومد نيروها فقط به دانشجوهاي معترض جلوي در حمله كردن چيزي كه برا من جالبه و جايه سواله اون شب كه نگهباناي خوابگاه رو چند برابر كرده بودن نه كسي ميتونست بره نه كسي داخل شه چهطور نيروها تونستن به اون راحتي وارد شن؟شبه قبلش كه من نبودم و دوستان ميگفتن از قرار نگهبانا دفاعه جانانه اي از دختراي مردم كه دستشون امانت بودن كردن اون طرف دري ها كه ميگفتن گارد ويژه بودن(مطمئن نيسم) گاز اشك اور هم ميزدن نتونستن داخل شن.اين به نظر من اصلا منطقي نمياد كه اون نيروها بدون درگيري با اون همه نگهبان و بدون شكستنه در وارد شن مگه اينكه اجازه كتبي داشته باشن. به هر حال خواهرم اون قد ديده ها و شنيده ها زياد و متفاوتند كه تو نميتوني به حرف يه نفر يا يه گروهي خيلي اعتماد كني .با اينكه فيلما و عكساي فيلتر شده گستردست ولي من تونسنتم يه چيزايي رو هر چند كم ولي بسيار قابل تامل از نيروهاي امنيتي و انتظامي مون ببينم كه خداوكيلي قبول كردن اين حرف كه اون فيلما سيا بازيه حداقل واسه من خيلي كمه اين كم هم كه ميگم واسه ترسم از اينه كه حقيقت اون چيزي نباشه كه من ميبينم.

    عزيزم بقيه نكته ها . حرفا باشه دفعه بعد من اينجا خيلي با رايانه و نت كار ميكنم صداي مامان اينا بد جور در اومده ،حرفا خيلي زياده كم كمك با هم صحبت ميكنيم . مراقب خوت باش موفق باشي. بوس

    پاسخ

    سللام آبجي.....هوا يه کم بهتر شده....خبر!.....خبر درس و امتحان و اين حرفا....آخرش ما با هم گيس و گيس کشي را ميتدازييم تو نت....ميدونم ديگه(شوخي).....الحق که خواهر خودمي....گفتي پيش زمينه قبلي....پيش زمينه منظورت همون شناخته ديگه نه؟؟....منظورت اينه که آقاي دات يا من(با بقيه فعلا کار نداريم) با پيش زمينه و شناختي که داريم اقدام ! به تحليل وضع موجود کرديم خب اين طبيعيه...تو اگه بخواي در مورد کار کسي قضاوت کني بايد بدوني چي کار کرده و کلا چجور آدميه....مثلا همين الان بهت خبر برسه من آدم کشتم....کلي هم شواهد داشته باشن...تو هم بعضي چيزها رو کنار هم قرار بدي بگي اي دل غافل...آره مث اينکه يه جورايي راسته....يعني واقعا اون پيش زمينه اي که از من داري رو به کمک تحليلت نمياري؟...حالا کل اين چيزا رو بايد کنار هم بذاري و از خودمم بپرسي که دقيق چي شده اون وقته که قضاوتت درست تر ميشه... هميشه هم اين شناخت ناشي از بودن با هم ديگه و در کنار هم بودن نيست....گاهي آدم از انسانهايي دفاع ميکنه و بهشون ايمان داره که نه تنها اونا رو هرگز نديده بلکه 1400 سال ازش فاصله داره....اون موقع امام علي (ع) نيست که بياد از خودش مث من در مقابل اون چيزي که گفته شده دفاع کنه....و اينجاست که تو هستي و دانسته هات و کتابها و آدمايي که بهشون اعتماد داري....اينا رو نوشتم که بگم هميشه اين ديده ها نيستن که عقايد رو شکل ميدن(اميدوارم لپ مطلب رو تونسته باشم برسونم،منظورم از اين نوشته ها هم اصلا اين نيست که هر چي تو ذهنمون قبول کرديم همون...هر چي ديديم به درک ها).....چشم من ميبينه که زمين نميچرخه ... راستش هنوزم تو کتش هم نميره که ميچرخه.....ولي عقيدم يه چيزي غير از اين رو ميگه(باز هم تاکيد ميکنم که اينا رو برا مفهومش دارم ميگم.....تعميمش نميدم به موضوع خاصي).....گفتي برات سخته قبول کني که يکي که ميخواد نشون بده حکومت داره ظلم ميکنه بياد مسجد آتيش بزنه....برا من سخت نيست که قبول کنم آدمي که مطيع رهبره بياد آدم بکشه؟؟....در حالي که حداقل دارم ميبينم دور و بر خودم اين آدم هاي مطيع رو....خودم بر طبق فتواي ايشون دارم عمل ميکنم....حق والناس هم يکي از موارد مهمشه......بعد چجوريه که ميان آدمايي به نام ايشون ....بچه هاي خوابگاه رو به خون ميکشن؟؟من آخر نفهميدم منظور از بسيجي که ميگن کيان؟؟ بچه هاي بسيج دانشگاه ما ؟؟(يکيشون فاطمه سياحي...از حق الناس به چيزايي حساسه که نگو...) بچه هاي بسيج کرج؟؟(يکيشون خواهر خديجه)... آقا حسام و زهرا و علي حجتي اينا از بچه هاي بسيج کردکوي؟...يا آقاي دات که تو بسيج تهرانه؟...آدمايي مث اينا که رهبر رو مرجع تقليد خودشون ميدونن آدم ميکشن الکي؟؟...البته نميگم همشون پاک پاکن...يا خودم پاک پاکم....بر طبق فتوا و گفته هايي که ما ميدونيم نبايد صداي اذان همسايه موجب آذار همسايه بشه چه برسه به آدم کشي الکي.....ميمونه يه راه...اين آقاي رهبر به مريدهاش چيزهاي خوبي رو آموخته.....ولي خودش داره عکس اون کار ها رو انجام ميده......دستور ميده به يه عده از خدا بي خبر که شبانه برين خوابگاه فلان دانشگاه جوري هم وانمود کنين که بسيجي هستين( که همه بفهمن ! ) بريد دو سه تا آدم بکشين الکي ....تا حساب کار دستشون بياد.....بر ضد نظام هي نيان حرف نزنن و موقعيت مارو تو خطر نندازن.....اون چيزايي که تو ميگي از اينرنت ديدي رو گلسا هم يه سي دي از اون رو ديده...گفتم برام رايتش کنه برسونه به دستم.....گفتي تو تاريخ 24 خرداد يه جمعيت زياد از تظاهرات چي ها ديدي؟....من با چشم خودم نديدم ولي ميدونم که بوده....از نگاه عکس و دوربين و شاهدان عيني ميگم...آقاي دات هم تکذيبش نکرد...آقاي دات نه تنها که اون جمعيت رو ديده بلکه توي اون جمعيت هم بوده..........گلسا ميگفت که برادر دادمادشون هم هي ميرفته از جمعيت فيلم ميگرفته....دوست خواهر گلسا هم بوده توي يه سري از تظاهراتها....بهم ميگفت يه چيزايي از اون سي دي که يه سري مامور تو شيراز سوار موتور بودن همينطور مث مسلسل گلوله رها ميکردن....پرسيدم ...گفتي خواهرت و دوست خواهرت و داداش دامادت هم رفتن يه چن تا ....اون جا هم از مسلسل و تفنگ خبري بود؟؟گفت نه فقط باتوم دستشون بود..... گفتم چرا اين کشت و کشتار هاي وحشيانه فقط از نگاه دوربين مياد بيرون؟؟...(ادامه داره)
    + ط.ا 

    سلام
    خوبي؟
    ندادي جواب ما رو که خواهر
    زودتر بجنب
    خدافظ

    پاسخ

    (حال ميكني؟؟خودم برا خودم پيام ميذارم...جواب هم ميدم...عجب خواهر شارلاطاني داري ها)سلام آباجي جونم.....چه بخرا؟؟؟....گرما که اين جا داره بيداد ميکنه.....رطوبت اينجا خلي! زياده...فک کنم اونجا... بهتره نه؟؟...عجب نقدي نوشتي براي آقاي دات......قسمت اولش رو خوندم فعلا....بقيه باشه سري بعد......جواب ميدم.....نميدونم ميلم کمي مشکل پيدا کرده واسه همين اينجا جواب ميدم...ناراحت که نميشي؟؟...خيلي دوس داشتم که زودتر جوابتو بدم خواهري.....در مورد صحبت هاي اوليه که گفتي معلوم نيس کي راس ميگه....يا هر دوشون دارن دروغ ميگن....يا موسوي راس ميگه يا احمدي ....از اين 3 حالت خارج که نيس هس؟؟...خيلي مهمه که بفهميم کدوم يکي از اين 3 حالته.....رهبر يه جمله داره که ميگه دانشجو بايد قدرت تحليل سياسي داشته باشه....مگر اکثر افراد دوران امام علي (ع) و امام حسين(ع) و ...آدماي بي ديني بودن؟؟نه اينطور نبوده...دشمن يه شايعه اي پخش ميکرده بين اونا ...اونا هم باور ميکردن.....اينجوري بوده که مثلا ابن ملجم بعد نماز و به قصد قربت به خدا امام علي (ع) رو شهيد ميکنه.....(منو که ميشناسي؟؟منظورم اين نيس که موسوي اينا ابن ملجمن و احمديا امام علي(ع)...من طبق تحليلم احمدي رو پيرو خط امام ميدونم....).....برا همين مهمه که بفهميم چي به چيه...بابايي يه تذکر خيلي خوب بهم داد(که احساس دينم رو به خودش بيشترتر تر تر کرد) و اونم اين بوده که هم حرف سايت و روزنامه هاي مخالف رو بخونم هم موافق...بعد بشينم تحليل کنم....البته وقت ندارم زياد ولي تا حدودي رعايت ميکنم......راستش منم نميدونم که هر چي که سايت موافق ميگه راسته راسته راست هس يا نه .....بالاخره گاهي اونا هم ممکنه برداشتشون رو بگن...مثلا تو ايام انتخابات نبودي ببيني چه پيامکايي به نفع احمدي ميومد ....من پخشش نميکردم...چون مطمئن نبودم...يا يه کليپ در مورد خاتمي (البته اصلا حوصلشو ندارم...با اون بيانيه هاش....) ديدم....بچه ها تحت تاثير قرار گرفته بودن ...من گفتم از کجا معلوم که سيا کاري نباشه؟.....يه چيز خيلي تابلو از روزنامه اعتماد ملي رو بهت بگم(در مورد چرخانندش هم که در جريان هستي...وقتي احمدي در مورد گرفتن پول از شهرام جزايري از کروبي پرسيد کتمان نکرد و فقط گفت شما از دولت پول ميگيري من هم بايد از يه جايي پول گير بيارم ديگه!!!!....به نظرم کروبي شخصيت خيلي خيلي ساده اي داره که نميدونه داره چي کار ميکنه...ندا ،دوستمه(به موسوي راي داد) اينجا هر کي ساده بازي در بياره بهش ميگه مهدي(يعني همون کروبي)...داشتم ميگفتم در مورد يکي از مطلباش...بابا من خودم شنيدم احمدي گفت برنده واقعي اين چهل ميليون نفري هستن که راي دادن (البته منظورش در مقابل گزافه گويي هاي آمريکا و ديگر کشور هاي غربي منظورشه) و اينايي که ميبينين گوشه خيابون هرج و مرج ميکنن خس و خاشاکن(خواست مردم رو از افرادي که دارن سوء استفاده ميکنن جدا کنه)...بعد اعتماد ملي کاريکاتور کشيده...عکس يه آقايي قبل انتخابات و بعد انتخابات که روي يکيش يه بر چسب بود به نام حماسه و و يکي ديگه خس و خاشاک ..... يه عکس زده بود از طرفداراي موسوي که جمع شده بودن تو خيابون و يه پارچه گنده دستشون بود که نوشته بود روش خس و خاشاک.....يه دوست دارم که تو خوابگاه نه اخبار گوش ميده نه ايران ميخونه نه هيچي....فقط اعتماد ملي ميخونه....گفتم خدايا کي به اين ميخواد حالي کنه که احمدي دقيقا چي گفته؟؟....در مورد اين که گفتي اگه رهبرمون فک ميکنه موسوي داره گناه به اين بزرگي ميکنه ولي فقط ميخواد صريح تر صحبت کنه دفعه بعد....خداييش خودمونيم ...همين بابايي (من خيلي قيولش دارم و دوسش دارم )....اگه بفهمه که مثلا مثلا ميخوان ببرن زندان اين موسوي رو چي کار ميکنه؟؟؟....آمريکا که کل سرمايش رو ميخواد بده نظام ما نباشه...چه کارشکني ها که نکنه...ميذاره آب خوش از گلوي ملت پايين بره؟؟؟...يادمه خونده بودم که امام خميني ميگفتن ...حفظ نظام از اوجب واجباته....تو زمان بني صدر.... به امام ميگفتن چرا بني صدر رو قبول کردي؟؟و اين حرفا...دقيق يادم نيس چي پرسيده بودن و ايراد گرفتن....يادمه ولي امام جواب دادن که بايد با تدبير جلو رفت اگه الان من دس به اين کار بزنم ميگن اينا عرضه يه راي گيري رو هم ندارن....عجب نظامي و اين حرفا....اون موقع با خودم گفتم يعني چي آدمي که بده بايد ازل بشه ديگه...مگه امام علي (ع) نبود که يکي تا يه خطا ميکرد پدرشو در مياورد؟؟؟.....ولي به مرور دستگيرم شد سياست امام سياست خوبي بود البته نقطه ابهاماتي برام وجود داره...که متاسفانه به دليل هجمه کارايي بالا(مث دولت دهم!!!)هرگز نتونستم دنبالش برم....خودمم گيجم....يه چيزاي ديگه هم هس.... رهبر برا ايجاد وحدت تو نماز جمعه....تاکيد کرد هممون برا انقلاب زحمت کشيديم...همه تو اين راه با هم بوديم در صورتي که يه سري از کاراي رفسنجاني رو قبول نداره کلا....ولي ازش به عنوان کسي ياد کرد که زحمت ها کشيده برا انقلاب...خواست بهشون يادآوري کنه الان که ديگه احمدي راي آورده ....اين کارا چيه که بعضيا ميکنن؟؟بايد به فکر کشور بود ...ما با سني ها هم اختلاف عقيده داريم درسته؟؟...اونم گاهي اوقات خيلي....ولي سياست اجتماعي در قبال دشمن ايجاب ميکنه برا حفظ اسلام با هم متحد باشيم....رهبر هم رو همين قضيه خيلي تاکيد داره که سني شيعه بايد متحد باشن....هر چند که گاهي حکمي که تو دين اسلام هس بر عکس اون چيزي باشه که سنيا ميگن....ولي هيچوقت اين باعث نميشه کلا سني ها رو ببره زير سوال.... .راستش خيلي از سوالها رو خود آقاي دات بايد جواب بده...چون اون ميدونه که چي نوشته....من هم يه تذکرايي گاهي بهش ميدم....اونم يه تذکرايي گاهي بهم ميده.....يه سري آدم هم عقيده حتما که نبايد مث هم فک کننن....اتفاقا من در مورد همين صريح گوييش هم بهش گفتم يه چيزايي....آدمي نيس که نخواد به تذکرات گوش بده ....اول بايد بهش ثابت بشه که داره اشتباه ميکنه ....اونوقت تغيير ميده رفتارشو......هر آدمي يه ايرادايي داره قاعدتا... ..ولي کلا قبولش دارم.....کمه اين جور آدما که اينقد منطقي جلو بره....تازه يادمون باشه هم سن مازياره...هنوز خيلي جاداره برا بزرگتر شدن...حالا اونو به چالش کشيدي.....وبلاگ منو چرا به چالش نکشيدي؟؟(خدا به دادم برسه!!!!!)...آجي حرف زياده ...زياده زياد....باشه تا بعد....راستي دوباره نخوندم پياممو اگه غلط املايي داشتم شرمنده......برام دعا کن....دوست دارم و به يادتم آجي جونم.....در پناه آرامش بخشش والتماس دعا