• وبلاگ : پرواز تا خدا
  • يادداشت : محسن نامجو خواننده اي که با شعرش قرآن را مسخره کرد...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 14 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + آبجي 

    سلام خواهر جان...اين جا هم هوا گرمه ولي باد خوبي هم بعضي وقتا ميزنه ، چه خبرا?... بحث تحليل سياسي رو بيش آوردي به نظرم يه كم معنيش رو ساده گرفتي اون تمثيله دورانه امام علي رو كه گفتي خودش ابهاماته زيادي داره بازار شايعات از هر دو طرف داغه داغه به مردم حمله ميشه به اسمه بسيج از اون ور هم حكومت داره با تمام امكانتش يكيش صدا و سيما يكيش فيلتر كردن عكسا وفيلماي مستند و چه چه داره القا ميكنه اينا كاره خود شورشيا بوده و...يه مورده جالب هم تو اين زمينه آتش زدن مسجد ونشون دادن مسجد سوخته تو تي وي بود و نسبت دادن به شورشيا و غير مستقيم به معترضان،سخته باور كنم كسايي كه به قوله خودشون خواستند چهره حكومت رو جنايتكار نشون بدند چطور عقلشون نرسيده كه مردم ايران مذهب و تعصبات دينيشون خيلي واسشون مهمه و گور خودشون رو ساده لوحانه كندند.اين وسط اتفاقايي كه افتاده تحليلاي خيلي زيادي داره گروه مردم عامه هم هر كدوم يه تحليل رو به فراخوره بيش زمينه هاي قبليه خودشون قبول ميكنند و در بسياري از موارد اين تحليل سياسي يه جور توجيه سياسي واسه باقي موندن سر عقايدشون ميشه چند نكته رو لازم ميبينم بهت تذكر بدم

    1.تو توي ساري هستي و خيلي چيزا رو نميبيني و برا حل اين مشكل از چشم خودت تو تهران استفاده ميكني از چشمي كه به نظر خيلي بهش اعتماد دا ري،ولي خواهره گلم اين دنيايي كه توش تبادله اطلاعات ميكني نته جايي كه هر كس ميتونه هرچي بگه تو ميگي اون توكارش

    سيابازي نيس حتما از مكالماتي كه بينتون جريان داشته به اين نتيجه

    رسيدي نه چيز ديگه حتي اگه هم حرفت درست باشه و اهل سيا بازي نباشه من چيزي كه از نوشته هاش دستگيرم شد اين بود

    كه يكسونگرانه و خام مطلب نوشته تو ميگي ايشون تو بطنه ماجرا بودند اما من جايه مردم رو تو حرفاش نديدم به نماز جمعه كار ندارم اما موقعي كه مردم معترض واقعا تو خيابونا بودند( و خوشبختانه من حداقل اون روز 25 خرداد سواره اتوبوس اون جمعيت رو به سمته انقلاب و ازادي مي رفت رو ديدم و احتياج به چشم كسه ديگه ندارم)

    ايشون فقط صحبت از اغتشاش گرا ميكنند به نظره منم ايشون احتمال زياد دروغگو نيست و لي خيلي گزينشي حرف ميزنه.شبي كه اون بلا ها سر كوي اومد و از فرداش هر جناحي خواست بندازه تقصيره اونوري من تو كوي بودم 24 خرداد، شب،ما بعد تماشاي اعتراضا و شلوغ شدنا ساعت 1_2 رفتيم خوابيديم و از قراره شنيده هاي فردا ساعت 3 بود كه نيرو ها وارد كوي ما شدن البه اون بلاهاي كوي برادرا سر ما نيومد نيروها فقط به دانشجوهاي معترض جلوي در حمله كردن چيزي كه برا من جالبه و جايه سواله اون شب كه نگهباناي خوابگاه رو چند برابر كرده بودن نه كسي ميتونست بره نه كسي داخل شه چهطور نيروها تونستن به اون راحتي وارد شن؟شبه قبلش كه من نبودم و دوستان ميگفتن از قرار نگهبانا دفاعه جانانه اي از دختراي مردم كه دستشون امانت بودن كردن اون طرف دري ها كه ميگفتن گارد ويژه بودن(مطمئن نيسم) گاز اشك اور هم ميزدن نتونستن داخل شن.اين به نظر من اصلا منطقي نمياد كه اون نيروها بدون درگيري با اون همه نگهبان و بدون شكستنه در وارد شن مگه اينكه اجازه كتبي داشته باشن. به هر حال خواهرم اون قد ديده ها و شنيده ها زياد و متفاوتند كه تو نميتوني به حرف يه نفر يا يه گروهي خيلي اعتماد كني .با اينكه فيلما و عكساي فيلتر شده گستردست ولي من تونسنتم يه چيزايي رو هر چند كم ولي بسيار قابل تامل از نيروهاي امنيتي و انتظامي مون ببينم كه خداوكيلي قبول كردن اين حرف كه اون فيلما سيا بازيه حداقل واسه من خيلي كمه اين كم هم كه ميگم واسه ترسم از اينه كه حقيقت اون چيزي نباشه كه من ميبينم.

    عزيزم بقيه نكته ها . حرفا باشه دفعه بعد من اينجا خيلي با رايانه و نت كار ميكنم صداي مامان اينا بد جور در اومده ،حرفا خيلي زياده كم كمك با هم صحبت ميكنيم . مراقب خوت باش موفق باشي. بوس

    پاسخ

    سللام آبجي.....هوا يه کم بهتر شده....خبر!.....خبر درس و امتحان و اين حرفا....آخرش ما با هم گيس و گيس کشي را ميتدازييم تو نت....ميدونم ديگه(شوخي).....الحق که خواهر خودمي....گفتي پيش زمينه قبلي....پيش زمينه منظورت همون شناخته ديگه نه؟؟....منظورت اينه که آقاي دات يا من(با بقيه فعلا کار نداريم) با پيش زمينه و شناختي که داريم اقدام ! به تحليل وضع موجود کرديم خب اين طبيعيه...تو اگه بخواي در مورد کار کسي قضاوت کني بايد بدوني چي کار کرده و کلا چجور آدميه....مثلا همين الان بهت خبر برسه من آدم کشتم....کلي هم شواهد داشته باشن...تو هم بعضي چيزها رو کنار هم قرار بدي بگي اي دل غافل...آره مث اينکه يه جورايي راسته....يعني واقعا اون پيش زمينه اي که از من داري رو به کمک تحليلت نمياري؟...حالا کل اين چيزا رو بايد کنار هم بذاري و از خودمم بپرسي که دقيق چي شده اون وقته که قضاوتت درست تر ميشه... هميشه هم اين شناخت ناشي از بودن با هم ديگه و در کنار هم بودن نيست....گاهي آدم از انسانهايي دفاع ميکنه و بهشون ايمان داره که نه تنها اونا رو هرگز نديده بلکه 1400 سال ازش فاصله داره....اون موقع امام علي (ع) نيست که بياد از خودش مث من در مقابل اون چيزي که گفته شده دفاع کنه....و اينجاست که تو هستي و دانسته هات و کتابها و آدمايي که بهشون اعتماد داري....اينا رو نوشتم که بگم هميشه اين ديده ها نيستن که عقايد رو شکل ميدن(اميدوارم لپ مطلب رو تونسته باشم برسونم،منظورم از اين نوشته ها هم اصلا اين نيست که هر چي تو ذهنمون قبول کرديم همون...هر چي ديديم به درک ها).....چشم من ميبينه که زمين نميچرخه ... راستش هنوزم تو کتش هم نميره که ميچرخه.....ولي عقيدم يه چيزي غير از اين رو ميگه(باز هم تاکيد ميکنم که اينا رو برا مفهومش دارم ميگم.....تعميمش نميدم به موضوع خاصي).....گفتي برات سخته قبول کني که يکي که ميخواد نشون بده حکومت داره ظلم ميکنه بياد مسجد آتيش بزنه....برا من سخت نيست که قبول کنم آدمي که مطيع رهبره بياد آدم بکشه؟؟....در حالي که حداقل دارم ميبينم دور و بر خودم اين آدم هاي مطيع رو....خودم بر طبق فتواي ايشون دارم عمل ميکنم....حق والناس هم يکي از موارد مهمشه......بعد چجوريه که ميان آدمايي به نام ايشون ....بچه هاي خوابگاه رو به خون ميکشن؟؟من آخر نفهميدم منظور از بسيجي که ميگن کيان؟؟ بچه هاي بسيج دانشگاه ما ؟؟(يکيشون فاطمه سياحي...از حق الناس به چيزايي حساسه که نگو...) بچه هاي بسيج کرج؟؟(يکيشون خواهر خديجه)... آقا حسام و زهرا و علي حجتي اينا از بچه هاي بسيج کردکوي؟...يا آقاي دات که تو بسيج تهرانه؟...آدمايي مث اينا که رهبر رو مرجع تقليد خودشون ميدونن آدم ميکشن الکي؟؟...البته نميگم همشون پاک پاکن...يا خودم پاک پاکم....بر طبق فتوا و گفته هايي که ما ميدونيم نبايد صداي اذان همسايه موجب آذار همسايه بشه چه برسه به آدم کشي الکي.....ميمونه يه راه...اين آقاي رهبر به مريدهاش چيزهاي خوبي رو آموخته.....ولي خودش داره عکس اون کار ها رو انجام ميده......دستور ميده به يه عده از خدا بي خبر که شبانه برين خوابگاه فلان دانشگاه جوري هم وانمود کنين که بسيجي هستين( که همه بفهمن ! ) بريد دو سه تا آدم بکشين الکي ....تا حساب کار دستشون بياد.....بر ضد نظام هي نيان حرف نزنن و موقعيت مارو تو خطر نندازن.....اون چيزايي که تو ميگي از اينرنت ديدي رو گلسا هم يه سي دي از اون رو ديده...گفتم برام رايتش کنه برسونه به دستم.....گفتي تو تاريخ 24 خرداد يه جمعيت زياد از تظاهرات چي ها ديدي؟....من با چشم خودم نديدم ولي ميدونم که بوده....از نگاه عکس و دوربين و شاهدان عيني ميگم...آقاي دات هم تکذيبش نکرد...آقاي دات نه تنها که اون جمعيت رو ديده بلکه توي اون جمعيت هم بوده..........گلسا ميگفت که برادر دادمادشون هم هي ميرفته از جمعيت فيلم ميگرفته....دوست خواهر گلسا هم بوده توي يه سري از تظاهراتها....بهم ميگفت يه چيزايي از اون سي دي که يه سري مامور تو شيراز سوار موتور بودن همينطور مث مسلسل گلوله رها ميکردن....پرسيدم ...گفتي خواهرت و دوست خواهرت و داداش دامادت هم رفتن يه چن تا ....اون جا هم از مسلسل و تفنگ خبري بود؟؟گفت نه فقط باتوم دستشون بود..... گفتم چرا اين کشت و کشتار هاي وحشيانه فقط از نگاه دوربين مياد بيرون؟؟...(ادامه داره)