حمایت مردمی از دکتر احمدی نژاد بنده ی خدا - پرواز تا خدا
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 بنده ی خدا - پرواز تا خدا

'تقدیم به گمشده ام مهدی'

سه شنبه 88 مرداد 27 ساعت 1:37 صبح

 "تقدیم به گمشده ام مهدی"

خیلی سر حال نبود،زیر لب داشت یه چیزی زمزمه میکرد
گفتم:چی می خونی ؟
گفت: شعر!
گفتم:خب چه شعری !؟
گفت: عاشق منم که یار به حالم نظر نکرد !
  ای خواجه!درد هست،و لیکن طبیب نیست....!    
گفتم: خب...عاشق هم که شدی
گفت: بودم
گفت: تعجب نداره که ...مگه خودت عاشق نیستی؟
گفتم: عشق خیلی زیباست، ولی عاشقی کار هر کسی نیست
گفت: من دردم اینه
عاشقم ولی یار نگاهی به ما نمیکنه
گفتم:یار اگه" یار" باشه نگاه میکنه
یا یارت یار نیس یا
لابد تو عاشق نیستی که نمیبینی نگاهش رو .....
گفت:نه ...یارم یاره...ولی.......
گفت: عاشق اگه عشقش واقعی باشه
هیچ توقعی از" یار" نداره حتی نیم نگاهی !
گفت: من این همه دوسش دارم
دوس دارم یه بار هم شده توی خوابم بیاد
خسته شدم از بس ندیدمش
گفتم: میگم عاشق نیستی...نگو نه
عاشق که خسته نمیشه
خستگی و عشق باهم جمع نمیشن
گفت: هیچ دردی سخت تر از جدایی نیست
دیدار" یار " درمونه همه دردهای عاشقاس
گفتم: آره قبول دارم ،اما درد تو ، درد عاشقی  نیست
گفتم: "مولای ما " هوای خاطر خواهاشو دراه ...این ماییم که لاف عشق میزنیم
گفت :بیشتر بگو
گفتم: اون بیتی که خوندی زبون حال ما نییست
گفت: نمیفهمم
گفتم مگه میشه کسی عاشق باشه و آقا نگاهش نکنه؟
اگه دردی هم وجود داشته باشه مطمئن باش آقا خوب طبیبیه
گفت: ...............

***************

دفعه بعد که دیدمش حالش خراب تر بود ، دیدم باز زیر لب چیزی زمزمه میکنه
گفتم چی می خونی؟
گفت: شعر
گفتم: چه شعری؟
گفت: عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
 ای خواجه!درد نیست!!!وگرنه طبیب هست......!

بچه ها لاف عشق بسه...جون هرکی که دوس دارید
وقت عمل کردن نرسیده؟؟؟؟؟؟
آقا جون، التماس دعا ، تروخدا

ماجرای داستان از وب حس غریبه....البته با تغییرات....


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


                                 موسوی این بار حق با تو بود.......احمدی نژاد قانون گریزی کرده.....

طبق قانون احمدی نژاد به عنوان رئیس جمهور منتخب میتونه از موسوی شکایت کنه.....البته نه به خاطر اعتراضش نسبت به نتیجه انتخابات......بلکه به خاطر دروغ ها و تهمت هایی که بهش زده و ول کن هم نیس......ولی نمیدونم چرا این کار رو نکرده.......ولی خیلی خوب شد حالا میفهمم منظور از قانون گریزی که موسوی میگفت چی بود....ولی هنوز مونده تا بفهمم منظور از اصولی که میگفت گم نمیکنم چیه.....
آقای موسوی........ شاید شنیده باشین که رضایی و بانو هیلاری چی گفتن(در مورد تاکید مراجع هم که خودتون حتما در جریان هستید) اگه نشنیدید بگم خدمتتون...... محسن رضایی در پیامی به مناسبت سالگرد شهید بابایی یه صحبتایی داشتن گفتن که اگر شهدا امروز در میان ما بودند جبهه ای بزرگ و متحد پیرامون مردم و ولایت ایجاد میکردند و به ما می گفتند که به نام مردم به ولایت حمله نکنید و به نام ولایت به خوابگاهها نریزید....شهیدان از بزرگان ( دیگه تابلو همه میدونن منظور رضایی کیان) کشور میخواستند که پیرامون ولایت جمع شوند و وحدت خود را به دنیا نشان دهند...... یه چیز جالبی هم از بانو هیلاری که گفتن سیاست ما در قبال ایران تغییر نکرده است اما ما به این واقعیت توجه داریم که فردی که در مراسم تحلیف سوگند یاد کرد رئیس جمهور ایران محسوب میشود. وی در عین حال معترضان به نتایج انتخابات را تحسین کرد....
آقای موسوی همه دارن کم کم کوتاه میان .....حتی بانو هیلاری!....بهتره شما هم به عنوان یه ایرانی به فکر پیشرفت جامعمون باشی نه این که تقی به توقی میخوره یه بیانیه بنویسین و تجمعات را بندازین.........آقای موسوی بذارید یه اعترافی بکنم اول که حرفاتو ن رو شنیده بودم به دوستم گفتم که اگه احمدی نبود به شما  رای میدادم....مدتی که گذشت و شما رو بیشتر شناختم از حرفم همچی پشیمون شدم که نگو......شما خوب فهمیده بودید که عامه مردم به اصولگراها بیشتر رو آوردن تا اصلاح طلبا  .....واسه همین گفته بودید من اصلاح طلبی هستم که اصول را گم نمیکنم......میخواستین هم این ور رو داشته باشین هم اون ور.....چکمه پاتون میکردید و میرفتید مزارع که نشون بدید اصولگرا هم هستین...گفتین سفر های استانی رو ادامه میدید......یا انرژی هسته ای رو نمیخواستین به همین راحتی دوباره بدید دست دشمن.....اینا که مال زمان انتخابات بود ولیبعد انتخابات یه چیزایی دیدیم که  هنوزم که هنوزه منظورتون از اصول رو نفهمیدم راستش....شاید منظورتون بی توجهی به رای مردم،بی توجهی به شورای نگهبان ،بی توجهی به حرفای رهبر و تاکید مراجع عظام و بی توجهی به هر چیزی که فکرش رو میکنید ،  بود.....
آقای موسوی ....راستش برا وارد شدن دوباره به عرصه سیاست بدترین زمان رو برا اومدن انتخاب کردید.....اگه 4 سال پیش میومدید شاید رای میاوردید چون کمتر کسی احمدی رو میشناخت که بهش رای بده......اگه 4 سال بعدتر هم میومدید شاید رای میاوردید چون اون موقع دکتر احمدی ای نبود که بشه رقیبتون و از خودش دفاع کنه تو مناظره....اما حالا دستتون برا خیلیا رو شد.....یکیش منو دوستام که دیگه عمری فک کنیم که بهتون رای بدیم....
موسوی بابا حرف ما رو گوش کن.....


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


در دلم بود که آدم شوم اما نشدم...

یکشنبه 88 مرداد 18 ساعت 8:8 عصر

در دلم بود که آدم شوم اما نشدم...

چرا باید بیشتر  از آنچه را که تو برای من از زندگی دنیا میخواهی بخواهم در حالی که تو خدایی و بی شک آنچه را که تو برایم خواسته ای هزاران بار بهتر است از آنچه که من آن را طالبم ....پس خدایا میسپارم به تو ، هر آنچه را که می خواهی بخواه و مرا در پذیرش آن یاری فرما زیرا شیطلان در کوره راههای زندگی در برابر دیدگانم ظاهر میشود و مرا از آنچه تو خواسته ای دلسرد میکند....خدای مهربانم این بنده ات خسته و دل شکسته از خود شده....یاری اش کن دیگر اشک مجالش نمیدهد....او را بیامرز و رهایش کن.....گویی دیگر طاقت نفس کشیدن در فضایی را ندارد که به جای ساکنانش به جای خودسازی به فکر عوض کردن چندمین باره دکوراسیون خانه شان هستند ..گویی دیگر به ستوه آمده از نفس کشیدن در بدنی که روز به روز تو را از او میگیرد....کاش مجال پروازش میدادی ....هر چند لیاقت پرواز ندارد....آرزوی پرواز را در دل و جانش قرار بده و روزی این آرزو را با پیوستن او به خودت محقق کن ...خدایا من هم قول میدهم به او بیاموزم وقتی تو نخواسته ای که او را بپذیری هق هق گریه سر ندهد و تسلیم فرمان تو باشد ....


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


                                محسن نامجو خواننده ای که با شعرش قرآن را مسخره کرد...
                  محسن نامجو خواننده ای که قبل از انتخابات حمایت خود را از موسوی اعلام کرد...
نمیشناختمش این آقای نامجو رو ...هفته پیش دوستم اومده بود سوئیت ما یه دو تا آهنگ ازش گرفتم...خیلی خوشم اومده بود از اون دو تا آهنگ....هی گوش می کردم ...تا اینکه همین چن روز پیش تو روزنامه اعتماد ملی خوندم که مث اینکه یه آقای نامجو نامی به 5سال حبس تعزیری محکوم شده....علتش هم این بوده که ازش یه شعرایی شنیده شده بود که توش آیات قرآن مسخره شده...به طوری که قاری های قرآن ازش شکایت کردن...فک کنم موضوع مال چن سال پیشه...شایدم نباشه...

                                                    
البته خودش خارجه بودن و از مادرش! و همه ملت ایران عذر خواهی کردن....داداش همین آقای نامجو گفتن که محسن قصد پخش این آهنگ ها رو نداشته و معلوم نیس که کی با شیطنت! مبادرت به انتشار این اشعار کرده...همینطور روزنامه میخوندم که ذهنم جرقه زد...یکی از اون آهنگایی که دوستم برام بلوتوث کرده بود اسمش نامجو بود...گفتم ای دل غافل..از یه آهنگی خوشمون اومد اونم اینجوری شد....با خودم گفتم نه ...نه...این نامجو اون نامجو نیس...تا اینکه امروز فهمیدم که خود نامردشه...گفتم حتما باید از گوشیم حذفش کنم...البته یه کم شیطنت کردم....یه بار دیگه گوش دادم و بعد طبق وظیفه حذفش کردم.....عجب جالبه که این آقای نامجو از مهندس میر حسین موسوی در ایام انتخابات حمایت میکردند!!...چی بگم والا....
التماس دعا
در پناه آرامش بخشش


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


از دست خودم عصبی هستم

پنج شنبه 88 تیر 25 ساعت 1:24 عصر

                                                         هر دم ازین باغ بری میرسد      

 امروز همچی ناراحتم که نگو....امروز سر کلاس تئوری نشسته بودیم...هوا هم خیلی گرم بود...شروع کردیم به باد زدن خودمون ...آقای دکتر(استاد محترم) ما رو دیدن و گفتن تقصیر خودتون هم هس دیگه...دو لایه کردین خودتونو....تو این کلاس کسی نیس که همه دوستاتونن(منظورش پسرا بودن)...آخه شما از قرآنم دارین بیشتر عمل میکنین ...قرآن گفته بر و دوش و گردی صورت و مچ دست...اینا دیگه سلیقه شخصیه....البته هر کس یه نظری داره مثلا همونطوری که من نمیتونم به این آقا بگم  چرا آستین کوتاه پوشیده ....به شما هم نمیتونم بگم چرا چادر سرتون کردین؟؟؟......دیگه تو کلاس در بیارین.....کلا برا این ناراحتم که چرا ما چادری ها جوابی ندادیم در مقابلش...خیلی غیر منتظره گفت....کاش میگفتم سر کلاس: ما برا خودمون در دین اسلام یه الگویی انتخاب کردیم که تمام سعیمون اینه که بهشون چه از لحاظ ظاهری و چه باطنی نزدیک بشیم ...حالا تا چه حد موفق بودیم وخدا راضیه نمیدونیم....تازه یه کاری که سختی داشته باشه دلیل نمیشه کار غلطی باشه....مثلا درس خوندن سخته خب....یعنی به همین دلیل باید رهاش کنیم؟؟نه دیگه ....یه هدفی وجود داره که باعث میشه تموم سختی ها رو به جون بخری.....ولی نگفتماز دست خودم خیلی عصبی هستم....خدایا منو ببخش....اه....
از یه چیز دیگه هم ناراحتم ...بابام دیشب زنگ زدن به ما همچی خوشحال بودن که نگو.....تا دیر وقت بیرون بودن..سلام احوالپرسی نکرده گفتن من یه اسمی پیشنهاد کردم برا آقای موسوی واسه حزبش....نمیدونم کسی درک میکنه منو که آدم یه کسی رو خیلی دوس داشته باشه...وبدونه که داره اشتباه میکنه ولی نتونه بهش بفهمونه....مثلا شما حاضر باشی برا یه راهی تمام تلاشتو بکنی و اگه لیاقت داشته باشی جون بدی و بفهمی که اون تمام تلاششو میکنه که این راه نباشه و وجود نداشته و در جبهه مخالف تمام نیروش رو بذاره.....خیلی سخته.....سخت....اونم برا منی که اینقد احساساتیم....در مورد پدر عزیزم که خودم رو مدیونشم.....بابایی... 
خدایا در پناه آرامش بخشت
بچه ها ترو خدا التماس دعا



نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


                                                         گرایش دخترها به پسرها و بالعکس....
هفته پیش امتحان آمار دادیم(هر چن که ربطی به رشته ما نداره اصلا)....جوو ما
رو گرفت گفتیم بیایم آمار بگیریم ببینیم درسته که میگن تو نت گرایش دخترها به پسرها و پسرها به دخترها بیشتره یا نه......رو این حساب رفتیم درصد گیری کردیم  از کامنتایی که تو وبهای بچه های پیام رسان میذارن.....البته از اونجایی که آمار رو مفهومی! یاد گرفتیم نفهمیدیم از کدوم فرمول باید بریم ببینیم که این گرایش معنی دار هس یانه........
از حواشی بگذریم..... از این جا شروع کنم....که حضرت یوسف(ع)در قرآن فرمودن:
من هرگز نفس خویش را مبرا نمیدانم ، زیرا نفس اماره(انسان را) به کارهای زشت وا میداد،جز آنچه پروردگارم رحم کند..... بچه های پیام رسان بچه های خوبی هستن خوشبختانه..... ولی باید حواسمون باشه شیطان برای امثال ماها از این راه وارد نمیشه که بیاین با فلان کسک دوست شین...شیطان اونجوری هم که ما فک میکنیم عجول نیس.....کم کمک وارد میشه....اول یه سلام و یه نظر ....بعد یه سلام و یه احوالپرسی.....دوباره یه احوالپرسی....و بعد هم بستگی به قدرت تقوای طرفین داره که این رابطه تا کجاها ادامه پیدا کنه.......اینا رو گفتم چون میشناسم جنس خودمو.....البته نباید برادرا هم از این قضیه مستثنی باشن قاعدتا...
یه اعترافی بکنم...گاهی اوقات که همچی چیزایی برا خودم پیش میاد(البته سوءتفاهم نشه کار خاصی نمیکنمها،بیشتر سوال میپرسم)..... احساس
خیانت! به همسر آیندم! بهم دس میده....اینم به برادرای گرام بگم که شاید غیرت مردا در طی تاریخ کمتر شده باشه ولی حس حسادت خانم ها کمتر که نشده بیشترم شده متاسفانه....باید بیشتر مراقب احساس همسراشون باشن(البته تا جایی که فیزیووژیک و طبیعی باشه نه پاتولوژیک و غیر طبیعی)
آهان یه چیز دیگه.....فک کنم درست فک میکنم...من با خودم نشستم فک کردم که وقتی میگن مرد و زن نامحرم اگه با هم تنها باشن سومیشون شیطانه.....همینطور هم
اگه دختر و پسر نامحرم هی پیام خصوصی برا هم بفرستن....سومیشون شیطان دیگه...غیر از اینه؟؟؟یا من اشتباه میگم؟
بیاین به خداقول بدیم...که از همه امانتهایی که به ما برا تصاحب قلب جنس مخالف بخشیده درست استفاده کنیم...زیبایی ،خنده،شوخی وخیلی چیزایی دیگه که جلب توجه مکینن...و همشون رو در مسیری که خودش گفته خرج کنیم...البته خودمونیم یه کم سخته ها......
التماس دعا
در پناه آرامش بخشش


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]



عاقبت دختری که رهبر رو قبول نداشت....

من بیشتر از اینکه ازشما ممنون باشم باید از خدای شما ممنون باشم...وقتی یادم میاد که توی چه جهلی بودم ولی با عنایت خدا ازش بیرون اومدم میمونم واقعا چی بگم...یادم نمیره هرگز من و خواهرم نشسته بودیمو عکس قشنگتون رو پاره میکردیم...ازتون خوشم نمیومد...چقد حرص داشتم.....فک میکردم دزدید.... یادمه یه روزی با دوستمون رفته ودم بیرون ییهو عکست رو روی یه قالیچه دیدم...گفتم عجب کارایی میکنن مردم...گفتم باید این قالیچه رو انداخت زیر پا نه روی دیوار....ولی الان هر چی تو گی هر چی تو بخوای... هیچکس حال منو نمیفهمه....دیروز موقع نماز جمعه تو ابرا بودم......چقد بهتون افتخار کرم....  عجب قدرتی..... عجب صلابتی......نقش رهبری یعنی همین.....دوسش دارم یه عالمه..... هرچی بگم ازم کمه.......درایتت قابل وصف نیست اقا....رهبرم منو ببخش...

من به اونایی که رهبر رو قبول نداشته باشن نمیگم مرگ بر اونا بلکه بیشتر براشون دعا میکنم....چون خیلیاشون بسیار غافلن نه خائن...امیدوارم به زودی زود خدا راه رو بهشون نشون بده...حیف که این نامه هرگز به دستتون نمیرسه.....حیف.......کاش برا یه لحظه که شده میدیدمتون و ازتون معذرت میخواستم....البته بگم خیلی امیدوارم که خطبه عقدم رو شما بخونی ....ولی قبلش باید از سد مامانم اینا بگذرم....چه سر مهریه زیر 14تا...چه اجازه دادن اینکه بیام پیش شما برا قرائت خطبه.....خدا اگه بخواد همه چی حله.....

کربلا یعنی اطاعت از امام
گه به حکم او نشستن گه قیام
کربلا یعنی که یار رهبری
از حسین عصر خود فرمانبری

به امید امدنش
التماس دعای زیاد
در پناهش


نوشته شده توسط : بنده ی خدا

نظرات ديگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5      >